هدر اصلی سایت

مسائل متفرّقه زناشویی

مسأله 2534 - کسى که بواسطه نداشتن زن به حرام مى‏افتد، واجب است زن بگیرد. همچنین است زنى که بواسطه نداشتن شوهر به حرام مى‏افتد واجب است اقدام به شوهر کردن بنماید.

 مسأله 2535 - اگر شوهر در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد از عقد معلوم شود که باکره نبوده، تفاوت باکره و غیر باکره از مهر او کم مى‏شود و نمى‏تواند عقد را بهم بزند.

 مسأله 2536 - اگر مرد و زن نامحرم در محلّ خلوتى باشند که کسى در آنجا نباشد و دیگرى هم نمى‏تواند وارد شود، چنانچه بترسند که به حرام بیفتند باید از آنجا بیرون بروند.

 مسأله 2537 - اگر مرد مهر زن را در عقد معیّن کند و قصدش این باشد که آن را ندهد، عقد صحیح است ولى مهر را باید بدهد.

 مسأله 2538 - مسلمانى که منکر خدا یا پیغمبر(ص) شود، یا حکم ضرورى دین یعنى حکمى را که مسلمانان جزء دین اسلام مى‏دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتى که منکر شدن آن حکم، به انکار خدا یا پیغمبر(ص) برگردد مرتدّ است.

 مسأله 2539 - اگر زن پیش از آن که شوهرش با او نزدیکى کند به طورى که در مسأله پیش گفته شد مرتدّ شود، عقد او باطل مى‏گردد ولى اگر بعد از نزدیکى مرتدّ شود باید به دستورى که در احکام طلاق گفته خواهد شد عدّه نگهدارد؛ پس اگر در بین عدّه، مسلمان شود عقد باقى و اگر تا آخر عدّه مرتدّ بماند، عقد باطل است، امّا اگر زن یائسه یا نابالغ باشد و بعد از نزدیکى مرتدّ شود عقد باطل است.

 مسأله 2540 - کسى که پدر یا مادرش در موقع بسته شدن نطفه او مسلمان بوده‏اند، چنانچه بعد از بالغ شدن اظهار اسلام کند، و بعد از آن مرتدّ شود زنش بر او حرام مى‏شود و باید به مقدارى که در احکام طلاق گفته مى‏شود عدّه وفات نگه دارد.

 مسأله 2541 - مردى که از پدر و مادر غیر مسلمان به دنیا آمده و مسلمان شده اگر پیش از نزدیکى با عیالش مرتدّ شود، عقد او باطل مى‏گردد و اگر بعد از نزدیکى مرتدّ شود، زن او باید به مقدارى که در احکام طلاق گفته مى‏شود عدّه نگه دارد، پس اگر پیش از تمام شدن عدّه، شوهر او مسلمان شود عقد باقى وگرنه باطل است.

 مسأله 2542 - اگر زن در عقد با مرد شرط کند که او را از شهرى بیرون نبرد و مرد هم قبول کند، نباید زن را از آن شهر بیرون ببرد.

 مسأله 2543 - اگر زن انسان از شوهر دیگرش دخترى داشته باشد، انسان مى‏تواند آن دختر را براى پسر خود که از آن نیست عقد کند و نیز اگر دخترى را براى پسر خود عقد کند مى‏تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید.

 مسأله 2544 - اگر زنى از زنا آبستن شود، جایز نیست بچّه‏اش را سقط کند.

 مسأله 2545 - اگر کسى با زنى که شوهر ندارد و در عدّه کسى هم نیست زنا کند، چنانچه بعد او را عقد کند و بچّه‏اى از آنان پیدا شود، در صورتى که ندانند از نطفه حلال است یا حرام، آن بچّه حلال زاده است.

 مسأله 2546 - اگر مرد نداند که زن در عدّه است و با او ازدواج کند، چنانچه زن هم نداند و بچّه‏اى از آنان به دنیا آید، حلال زاده است و شرعاً فرزند هر دو مى‏باشد ولى اگر زن مى‏دانسته که در عدّه است شرعاً بچّه، فرزند پدر است، و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و به یکدیگر حرام مى‏باشند.

 مسأله 2547 - اگر زن بگوید یائسه‏ام نباید حرف او را قبول کرد، ولى اگر بگوید شوهر ندارم حرف او قبول مى‏شود.

 مسأله 2548 - اگر بعد از آن که انسان با زنى ازدواج کرد، کسى بگوید آن زن شوهر داشته و زن بگوید نداشتم، چنانچه شرعاً ثابت نشود که زن شوهر داشته، باید حرف زن را قبول کرد.

 مسأله 2549 - اگر زنى که آزاد و مسلمان و عاقل است دخترى داشته باشد، تا هفت سال دختر تمام نشده پدر نمى‏تواند او را از مادرش جدا کند.

 مسأله 2550 - مستحب است در شوهر دادن دخترى که بالغه است یعنى مکلّف شده عجله کنند، حضرت صادق‏(ع) فرمودند: «یکى از سعادتهاى مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند».

 مسأله 2551 - اگر زن مهر خود را به شوهر صلح کند که زن دیگر نگیرد، احتیاط واجب آن است که زن مهر را نگیرد و شوهر هم با زن دیگر ازدواج نکند.

 مسأله 2552 - کسى که از زنا به دنیا آمده اگر زن بگیرد و بچّه‏اى پیدا کند آن بچّه حلال زاده است.

 مسأله 2553 - هرگاه مرد در روزه ماه رمضان یا در حال حیض زن با او نزدیکى‏کند معصیت کرده، ولى اگر بچّه‏اى از آنان به دنیا آید حلال زاده است.

 مسأله 2554 - زنى که یقین دارد شوهرش در سفر مرده اگر بعد از عدّه وفات که مقدار آن در احکام طلاق گفته خواهد شد، شوهر کند و شوهر اوّل از سفر برگردد باید از شوهر دوم جدا شود و به شوهر اوّل حلال است ولى اگر شوهر دوم با او نزدیکى کرده باشد، زن باید عدّه نگه دارد و شوهر دوم باید مهر او را مطابق زنهایى که مثل او هستند بدهد ولى خرج عدّه ندارد.