(106)م - در نایب، امورى شرط است:
1. بلوغ، بنابر احتیاط واجب.
2. عقل.
3. ایمان.
4.
وثوق و اطمینان به انجام دادن او، و امّا بعد از اجرا عمل نایب، لازم نیست
اطمینان به صحّت آن و در صورت شک در صحّت، حکم به صحّت مىشود و استنابه
صحیح است هر چند قبل از عمل، شک داشته باشد.
5. معرفت نایب به افعال و احکام حج ولو با ارشاد کسى در حال عمل.
6. ذمّه نایب مشغول به حج واجبى در آن سال نباشد.
7. معذور در ترک بعض افعال حج نباشد.
(107)م - در منوب عنه، امورى شرط است:
1. اسلام.
2.
در حج واجب شرط است که منوب عنه فوت شده باشد یا اگر زنده است حج بر او
مستقر شده و خودش از جهت مرضى که امید خوب شدن آن نیست یا از جهت پیرى
نتواند به حج برود و در حج استحبابى این شرط نیست و در منوب عنه، بلوغ و
عقل شرط نیست و مماثله بین نایب و منوب عنه نیز شرط نیست و جایز است کسى که
تا کنون به حج نرفته و مستطیع نیست براى دیگرى نایب شود.
(108)م
- نایب باید در عمل قصد نیابت نماید و منوب عنه را در نیّت تعیین کند ولو
اجمالاً و شرط نیست اسم او را ذکر کند، گرچه مستحب است.
(109)م
- ذمّه منوب عنه فارغ نمىشود مگر به اینکه نایب، عمل را صحیحاً انجام
دهد. بلى اگر نایب بعد از احرام و دخول حرم بمیرد، از منوب عنه مجزى است و
در اجراء این حکم فرقى بین حَجّةالاسلام و غیر آن و حج تبرّعى نمىباشد.
(110)م
- لباس احرام و پول قربانى در حج نیابى بر اجیر است مگر در صورتى که شرط
شده باشد که مستأجر بدهد و همچنین اگر اجیر موجبات کفّاره را انجام دهد
کفّاره بر عهده خود او است نه مستأجر.
(111)م - نایب در طواف نساء نیز باید قصد منوب عنه نماید و احتیاط استحبابى آن است که به قصد ما فى الذّمه بجا آورد.
(112)م - اگر نایب طواف نساء را صحیحاً انجام ندهد زن بر او حلال نمىشود و بر منوب عنه چیزى نیست.
(113)م
- استیجار کسى که وقتش از اتمام حج تمتّع، ضیق شده و وظیفه او عدول به
اِفراد است، براى کسى که وظیفه او حج تمتّع است صحیح نیست، بلى اگر در سعه
وقت او را اجیر کرد و بعد وقت ضیق شد باید عدول کند و از منوب عنه مجزى
است.
(114)م - در حج واجب نیابت یک نفر از چند نفر در یک سال جایز نیست و در غیر واجب مانع ندارد.
(115)م
- کسى که حج بر او مستقر شده یعنى سال اوّل استطاعت حج نرفته اگر به واسطه
مرض، یا پیرى قدرت رفتن ندارد یا رفتن براى او حرج و مشقّت دارد واجب است
نایب بگیرد، در صورتى که امید خوب شدن و قدرت پیدا کردن نداشته باشد، و به
احتیاط واجب باید فوراً نایب بگیرد و اگر مستقر نشده باشد بر او، اقوى عدم
وجوب است.
(116)م
- بعد از آنکه نایب عمل را بجا آورد، حج از معذور ساقط مىشود و لازم نیست
خودش حج کند، اگرچه عذرش برطرف شود. و امّا اگر قبل از اتمام حج عذر برطرف
شد، چه قبل از احرام یا بعد، باید خودش حج برود.
(117)م
- کسى که حج بر او واجب باشد چه سال استطاعتش باشد و چه حج بر او مستقر
شده باشد جایز نیست نیابت کند از غیر، و اگر نیابت کند صحیح است امّا گناه
کرده است.
(118)م
- اگر اجیر براى حَجّةالاسلام، بعد از احرام بستن و داخل شدن در حرم بمیرد
کفایت مىکند از حج کسى که براى او بجا آورده است، و لازم نیست حج کردن
براى او، و اگر قبل از احرام یا بعد از آن و قبل از داخل شدن در حرم بمیرد
باید دومرتبه اجیر بگیرند، و همین حکم را دارد کسى که براى خودش به حج
برود.
(119)م
- اگر کسى را براى حج اجیر کردند و قرار نگذاشتند که اجرت براى خصوص عمل
باشد یا در مقابل عمل و رفت و آمدها، پس اگر قبل از داخل شدن در حرم مرد،
ظاهراً مستحقّ اجرت گرفتن تا محلّ موت مىباشد، و همین طور اگر بعد از
احرام و دخول حرم بمیرد بیشتر از آنچه ذکر شد و اجرت احرام مستحقّ نیست،
اگرچه حج از میّت ساقط مىشود و اگر بعض اعمال را بجا آورد و مرد، مستحقّ
اجرت آن اعمال نیز مىباشد و اگر اعمال را به نحوى بجا آورده است که در عرف
گفته شود که عمره و حج را بجا آورده، مستحقّ تمام اجرت است اگرچه بعض
اعمال را که مضر به صحّت حج نیست و محتاج به اعاده نیست نسیاناً ترک کرده
باشد.
(120)م
- کسى که به عنوان نیابت رفت به مکّه، و خودش حج واجب بجا نیاورده، احتیاط
آن است که بعد از عمل نیابت، براى خودش عمره مفرده بجا آورد و این احتیاط
واجب نیست لکن خیلى مطلوب است.
(121)م
- کسى که اجیر شده براى حج تمتّع، مىتواند اجیر دیگرى شود براى طواف یا
ذبح یا سعى یا عمره مفرده بعد از عمل حج، چنانچه مىتواند براى خودش طواف و
عمره مفرده بجا آورد.
(122)م
- کسى که عذر داشته باشد از بعض اعمال حج نمىشود او را اجیر کرد براى حج،
و اگر شخص معذور از بعض اعمال، تبرّعاً از غیر، حج بکند، اکتفا کردن به آن
اشکال دارد، امّا اگر عذر بعد از اجیر شدن عارض شده اشکال ندارد.
مسائل متفرّقه نیابت
(123)س
- کسى مستطیع بوده و در میقات به نیابت دیگرى مُحرم شده و به مکّه آمده و
عمره تمتّع را از طرف منوب عنه انجام داده است، وظیفه او چیست؟
ج
- با اینکه خودش مستطیع است باید برگردد به میقات و از آنجا براى خودش
مُحرم شود. و اگر نمىتواند به میقات رود هر مقدار که مىتواند بطرف میقات
رود و از آنجا براى خودش محرم شود، و اگر چنین نکرد و حج نیابتى را ادامه
داد حج نیابتى صحیح است ولى معصیت کرده و حج بر خودش مستقر مىشود.
(124)س
- اگر کسى که نیابت از دیگرى گرفته و به حج آمده، از بعض اعمال معذور است
آیا مىتواند در این اعمال نایب بگیرد، و آیا مىتواند پول نیابت را به
دیگرى بدهد که اصل حج را بجا آورد؟
ج
- نایب شدن معذور، صحیح نیست مگر در صورتى که عذر طارى باشد یعنى بعداً
پیش آمده که در این صورت نیابت صحیح است و مىتواند براى بعضى اعمال که
نمىتواند انجام دهد نائب بگیرد. امّا در صورتى که نیابت صحیح نیست باید
پول را به صاحبش برگرداند، مگر اینکه از طرف صاحب پول مجاز در نایب گرفتن
باشد که در این صورت مىتواند دیگرى را در اصل عمل حج، نایب کند، و در
صورتىکه بدون اجازه، نیابت را به دیگرى واگذار کرد و او عمل را انجام داد،
حج از طرف منوب عنه واقع مىشود ولى پول را باید به صاحبش برگرداند و صاحب
پول ضامن چیزى نیست و اُجرت نایب را باید امر کننده بپردازد.
(125)س
- از هر کاروان نوعاً چند نفر از خدمه به نیابت آمدهاند و به ناچار باید
نیمه شب از مشعر براى انجام کارهاى لازم در منى یا همراه ضعفا، به منى
بروند، سؤال این است که آیا اجیر شدن و نیابت آنان صحیح است یا خیر؟
ج
- با توجّه به اینکه از معذورین هستند و نمىتوانند وقوف اختیارى در مشعر
را درک کنند نیابت آنان صحیح نیست، و اگر قبل از استخدام اجیر شدهاند باید
حج را بجا آورند و وقوف اختیارى را درک نمایند، امّا اگر ابتداءً معذور
نبودند و ناچار شدند همراه ضعفاء به منى بروند اشکال ندارد و نیابت صحیح
است.
(126)س
- آیا شخص زنده در موردى که مىتواند نایب بگیرد باید از بَلَد نایب بگیرد
یا از میقات، و اگر دیگرى براى او نایب بگیرد کفایت مىکند یا خیر؟
ج
- نایب گرفتن از میقات کفایت مىکند، و خودش باید نایب بگیرد و نایب گرفتن
دیگرى براى او کافى نیست مگر از طرف او وکالت داشته باشد.
(127)س
- آیا عمره مفرده یا طواف استحبابى را مىتوانیم به نیابت چند نفر انجام
دهیم، و در اعمال آن از جمله طواف نساء نیّت همه باید بشود یا نیّت بعضى
کافى است؟
ج - مىتوانید به نیابت چند نفر انجام دهید و باید نیّت همه بشود.
(128)س
- کسى را روز عید قبل از حلق دستگیر کردهاند و او را به ایران
فرستادهاند آیا رفقاى او مىتوانند از او نیابت کنند و بقیه اعمال را
انجام دهند یا خیر، و چگونه از احرام خارج مىشود؟
ج
- بدون اینکه خودش نایب بگیرد نیابت صحیح نیست، و براى خارج شدن از احرام
باید به منى بیاید و حلق یا تقصیر کند و اعمال مترتّبه را انجام دهد و اگر
نمىتواند برود در محلّ خودش قربانى کند و احتیاطاً حلق یا تقصیر نماید و
بنابر احتیاط موهاى خود را به منى بفرستد، و باید براى اعمال مترتّبه نایب
بگیرد.
(129)س
- افرادى که هر سال به حج مىروند - از قبیل خدمه کاروانها - در محلّ خود
از کسى نیابت قبول مىکنند، ولى در میقات بر اثر اشتغال زیاد از نیابت غافل
و مُحرم مىشوند، بعد که متوجّه شدند دوباره نیّت نیابت مىکنند، آیا حج
نیابتى آنان درست است یا حج براى خودشان حساب مىشود؟
ج - چون در ذهنش نیابت بوده احرام و نیابتش صحیح است.
(130)س
- شخصى در میقات براى خودش مُحرم مىشود و تلبیه مىگوید، بعد به فکر
مىافتد که چون خودش حج واجب را در سالهاى گذشته بجا آورده، براى پدر یا
مادر یا یکى از خویشاوندان دیگرش حج تبرّعى بجا آورد، آیا مىشود با نیّت،
عدول کند و یا دوباره به نیّت شخص مورد نظر مُحرم شود یا خیر؟
ج - اگر به احرام صحیحى مُحرم شده، نمىتواند نیّت را عوض کند و باید عملش را به همان نیّتى که در احرام داشته، اتمام کند.
(131)س
- نایبى در احرام عمره تمتّع بعد از این که وارد مکّه شد شک مىکند که
نیّت نیابت کرده یا نه، آیا باید به میقات بگردد و مجدّداً به نیابت مُحرم
شود، یا اصلاً حج براى خودش حساب مىشود و دیگر نمىتواند نایب باشده
ج
- در نیّت، خطور لازم نیست. اگر انگیزه او در حال احرام نیابت بوده، عمل
را به نیابت انجام دهد و در صورت امکان به میقات برگردد و دوباره به نیابت
محرم شود و اگر امکان ندارد باید اعمال را تمام کند و در نیابت به آن اکتفا
نکند.
(132)س
- زنى در عرفات روز نهم دیوانه شد، او را به بیمارستان بردند و تا آخرین
وقتى که مىتوانستند همراهان او در مکّه بمانند باقى ماندند، خوب نشد، آیا
شوهرش که با او است مىتواند براى او نایب بگیرد، و یا خودش باقى اعمال را
انجام دهد یا نه؟
ج - مجنون تکلیف ندارد، و نمىتوانند براى او نایب بگیرند، و اگر عاقل شد حکم اشخاص مُحرم دیگر را دارد.
(133)س
- هرگاه کسى مریض شود، به طورى که بعد از احرام عمره، قادر به انجام اعمال
نباشد، آیا کسى که براى عمره تمتّع مستحبّى مُحرم شده و عمره را انجام
داده است، مىتواند در حج نایب او شود یا خیر؟
ج
- کسى که براى عمره تمتّع مُحرم شده ولو مستحبّى، نمىتواند در اصل عمره
یا حج براى دیگرى نایب شود و باید عملش را اتمام کند، ولى اگر مریض فقط
قادر به انجام طواف و سعى نباشد و بتواند وقوفین را درک کند و بقیه اعمال
را نایب بگیرد، جایز است دیگران را در طواف و سعى و اعمال دیگر نایب قرار
دهد، هر چند خودشان هم حج یا عمره بجا مىآورند.
(134)س
- بنده چون مسئول گروه حج بودم به استناد وظیفهام که مراقبت از بیماران و
عاجزهاى گروه بود، وقوف اضطرارى انجام دادم، لطفاً وظیفه شرعى اینجانب را
بیان فرمایید.
ج
- اگر همراه عجزه بودهاید که لازم بوده با آنان باشید و آنان از وقوف
اختیارى معذور بودهاند براى شما هم اشکالى نداشته، بلى اگر نایب کسى
شدهاید نیابت شما در عذر طارى اشکال ندارد.
(135)س
- اگر کسى دفعه اوّل به صورت خدمه، حج بجا آورده و در دفعه دوم دوباره به
مأموریت خدمه عازم مکّه معظّمه است، آیا مىتواند به عنوان پدر یا مادر که
فوت شدهاند نیابت نماید، و در چنین صورتى آیا حج از عهده پدر و مادرش
برداشته مىشود؟
ج - مانعى ندارد و حج از منوب عنه کافى است.
(136)س
- اینجانب حدود شانزده سال قبل نیابتاً به مکّه معظّمه مشرف شده و در منى
چون نمىدانستم که ماشین ته زن با تیغ فرق دارد، بجاى تیغ با ماشین ته زن
سر خود را تراشیدم و بعد از آن سفر هم دو سفر دیگر مشرّف شدم و در سفرهاى
بعدى سر خود را ماشین نموده و ناخن هم گرفتهام، لطفاً بفرمایید در سفر
اوّل که بجاى تیغ با ماشین سر را تراشیدم، در مقابل این کار وظیفهام چیست؟
و آیا این عملِ سفرِ اوّل، در سفرهاى بعدى خللى وارد مىآورد یا ذمّهام
برى شده است؟
ج - چون حلق براى صروره متعیّن نیست لذا حجهاى شما هرسه صحیح است و چیزى بر شما واجب نیست.
(137)س
- کسانى که مجاز هستند در شب عید قربان بعد از درک اضطرارى مَشعر به منى
بروند، آیا همه آنان از ذوى الاعذار مىباشند که نیابت ولو تبرعاً مورد
اشکال است یا نسبت به بعضى استثنا شده است؟
ج
- در فرض سؤال زنها مىتوانند نایب شوند، و نیابت در سایر ذوىالاعذار اگر
از ابتداء حج معلوم بوده صحیح نمىباشد، ولى اگر عذر طارى بوده نیابت صحیح
است.
(138)س
- شخصى در حج از میّتى نیابت کرده و در وقت عقد اجاره براى انجام مناسک،
هیچ عذرى نداشت، ولى چند سال بعد از انجام حج متوجّه شد که در وقوف مشعر
الحرام با زنها و مریضها به عنوان راهنما، وقوف اضطرارى کرده و به منى رفته
است، و غافل بوده که نایب باید وقوف اختیارى بکند، آیا وظیفهاش چیست؟
ج - عمل مزبور مجزى از حج نیابتى استیجارى است و اجرتى که گرفته اشکال ندارد.
(139)س - آیا مىتوانم براى مادرم و براى خودم فریضه حج را انجام دهم؟
ج - در یک سال بیش از یک حج واقع نمىشود.
(140)س
- شخصى به عنوان نیابت در مسجد شجره مُحرم شده و به مکّه آمده، در مکّه
فهمید که خودش مستطیع بوده است، آیا باید اعمال عمره را به قصد خود بجا
آورد یا به قصد نیابت، و اگر باید حج را به قصد خود بجا آورد نسبت به حج
نیابى چه وظیفه دارد، و آیا مىتواند براى آن نایب بگیرد یا نه؟
ج
- باید برگردد و از احرامى که بسته اعراض کند و براى خود احرام ببندد و
اگر این کار را نکرد حج نیابتى او صحیح است هرچند معصیت کرده.
(141)س
- کسى که نایب بوده و عمره تمتّع را انجام داده و بعد ناچار شده است که به
ایران بازگردد، آیا مىتواند بقیه اعمال را به دیگرى واگذار نماید که حج
تمتّع را انجام دهد؟
ج - نمىتواند.
(142)س
- آیا شرط ایمان نایب که در اصل نیابت حج شرط است، در سایر اعمالى که
نیابت در آن جایز است، مثل رمى و ذبح و طواف، هم شرط است یا خیر؟
ج - در سایر اعمال - غیر از ذبح - نیز شرط است.
(143)س
- شخصى تمام اختیارات اموال پدرش را دارد و پدر نمىتواند بالمباشره حج را
بجا آورد، پسر بدون تذکّر دادن به پدر شخصى را اجیر براى حج پدر نموده و
خودش هم براى حج خود مشرف شده، در این فرض آیا حج اجیر براى حج پدر، مجزى
است یا خیر؟ و هرگاه در مدینه تصمیم بگیرد که آنچه را از مال پدر به اجیر
داده است با پدر حساب نکند و از مال خودش باشد، رفع اشکال مىشود یا نه؟
ج
- در فرض مزبور استنابه در مورد پدر صدق نمىکند، و حَجّةالاسلام از طرف
پدر واقع نمىشود، و فرقى بین دو صورت فوق نیست، مگر اینکه وکالت مطلقه از
طرف پدرش داشته باشد به نحوى که شامل نائب گرفتن در حج هم بشود که در این
صورت صحیح است.
(144)س
- شخصى پس از آن که به مدینه مشرف شد جنون پیدا کرد. با توجّه به اینکه
سابقاً حج بر او مستقر شده است، آیا مىشود براى او نایب گرفت یا خیر، و
اگر نشود، تبرّع حج از او چه صورت دارد؟
ج - نیابت و تبرّع در فرض سؤال صحیح نیست، و پس از مرگ براى او نائب بگیرند.
(145)س
- فردى پس از استطاعت مالى براى حج اسم نویسى کرد و براى دو سال بعد اسمش
درآمد. ولى چند ماه قبل از حرکت فوت کرد در حالى که پسرش را نایب قرار داده
بود که براى او حج بجا آورد. پسر نیز خود استطاعت مالى داشته ولى در
اسمنویسى مسامحه کرده و ننوشته است، در صورتى که اگر اسم مىنوشت، شاید در
همان سال اوّل قرعه به نامش در مىآمد و شاید هم سالهاى بعد. اکنون پسر به
مدینه آمده به عنوان نیابت حج بلدى از جانب پدر و هنوز محرم نشده. چه
وظیفهاى دارد؟
ج - در فرض مرقوم باید براى خودش حج نماید. ولى اگر معصیت کرد و حج نیابتى را بجا آورد نیابت صحیح است و کفایت از منوب عنه مىکند.
(146)س
- شخصى اجیر حج بَلَدى از قم شده و خودش ساکن اراک است، بعد از اجیر شدن
در نظر داشته که به قم برود و از آنجا حرکت کند، پس از چند روز در حالى که
از موضوع غافل شده، براى انجام کار دیگرى به قم و بعد از آنجا به تهران
رفته است، آیا همان نیّت قبلى براى حرکت از قم کافى است یا باید برگردد به
قم، و بر فرض خروج از ایران، چه حکمى دارد؟
ج - اگر مىتواند باید برگردد، و چنانچه برنگشت ولو در صورت تمکّن و حج را انجام داد، حج صحیح است و بالنّسبه استحقاق اجرت دارد.
(147)س - آیا بر نایب واجب است که بر طبق فتواى مرجع تقلید منوب عنه اعمال حج را انجام دهد یا مطابق وظیفه خودش عمل نماید؟
ج - میزان، وظیفه خود اوست، ولى اگر اجیر شده به کیفیّت خاصى، باید طورى عمل کند که مراعات وظیفه خودش و کیفیّت ذکر شده، بشود.
(148)س - آیا در اجاره براى اعمال حج لازم است اجیر و مستأجر از یکدیگر سؤال کنند که مقلّد چه کسى هستند یا نه؟
ج - لازم نیست، و اجیر مطابق تقلید خودش عمل مىکند.
(149)س
- نایب چند ماه قبل از حج به بلد منوب عنه مىرود و به عنوان نیابت حج
حرکت مىکند و به وطن خودش یا محلّ دیگرى مىرود، و در ماه ذیحجّه که عازم
مىشود، دیگر به بلد منوب عنه نمىرود، کافىاست یا نه؟ و چه وقت باید
برود؟
ج - کافى است.
(150)س
- در موردى که مرحوم پدرم فرموده بود پسر بزرگ نیابتاً به مکّه برود و من
که پسر بزرگ هستم وسیله ارث مستطیع شدهام امّا تا کنون نتوانستهام سهم
خود را به پول مبدّل کنم، آیا مىتوانم با این حال بجاى پدر حج بجا آورم یا
نه؟
ج
- با فرض حصول استطاعت مالى براى خودتان ولو از بابت ارثیه اگر امکان فروش
و صرف قیمت در حج را دارید باید اوّل براى خودتان حج بجا آورید، و براى
پدر بعداً انجام دهید یا دیگرى را نایب بگیرید. و اگر نتوانستید براى
خودتان پول تهیه کنید مىتوانید به نیابت پدر به حج بروید.
(151)س - آیا جایز است براى نایب در طواف عمره تمتّع یا طواف حج که طواف را در غیر موسم حج بجا آورد یا نه؟
ج
- نایب در طواف عمره تمتّع باید در وقتى طواف را انجام دهد که منوب عنه
بتواند بقیه اعمال را قبل از فوت وقوف در عرفات انجام دهد، و اگر طواف حج
باشد تأخیر آن از ذىالحجّة جایز نیست. ولى اگر ذىالحجّة تمام شده در هر
زمانى کفایت مىکند. و اگر منوب عنه طواف را فراموش کرده یا اشکالى در صحت
طوافش بوده و به وطن بازگشته است نایب در هر زمان مىتواند آن را انجام
دهد.
(152)س
- شخصى قبلاً مستطیع بوده و به حج نرفته و الآن هیچ گونه قدرت مالى جهت
انجام حج را ندارد، آیا فرزندش مىتواند تبرعاً از طرف او حج نیابى انجام
دهد؟
ج
- نیابت در حج از حىّ صحیح نیست مگر در صورتى که شخص از جهت پیرى نتواند
به حج برود یا مریض باشد و از جهت مرض نتواند برود و مأیوس از خوب شدن تا
آخر عمر باشد.
(153)س - حج به نیابت حضرت ولىّ عصر - ارواحنا له الفداء - چون در موسم حج تشریف دارند جایز است یا نه؟
ج - اشکال ندارد.
(154)س
- زنى که واجب الحج است وصیّت کرده که از اصل ترکهاش براى او حج بلدى
توسّط وصیّش انجام شود، حال، استطاعت جانى و مالى و غیره براى وصىّ او
فراهم است، فقط از حیث عدم شرکت در نامنویسى براى حج، آن هم با عذرى،
استطاعت راهى ندارد، آیا مىتواند حج نیابى را انجام دهد؟
ج
- وصىّ اگر قبلاً استطاعت نداشته و فعلاً هم راه براى او باز نیست الآن هم
مستطیع نیست و مىتواند براى حج نیابى اجیر شود، ولى اگر بدون اینکه اجیر
شود خود را به میقات برساند نمىتواند حج نیابى بجا آورد و باید براى خودش
حج بجا آورد.
(155)س
- کسى که حج نیابى انجام مىدهد اگر در قربانى، شخص ثالثى را وکیل کرد
ذابح چگونه نیّت کند، آیا باید نیّت کند که به وکالت از میّت قربانى مىکنم
یا باید وکالت از نایب میّت کند؟ در هر صورت آیا باید نام میّت را هم
ببرد؟
ج - نام میّت بردن لازم نیست، بلکه چنانچه نیّت کند آنچه بر عهده نایب است انجام دهد صحیح است.
(156)س
- کسى که براى حج اجیر مىشود، اگر شرط کند که مثلاً براى طواف نساء یا یک
عمل دیگرى که نیابت بردار است نایب مىگیرم، آیا این شرط نافذ است و
مىتواند عمل نماید یا نه؟
ج - اگر عذر دارد نمىتواند قبول کند، بلى در قربانى مانع ندارد و شرط لازم نیست.
(157)س
- کسى که احتمال قوىّ عقلایى مىدهد که نتواند اعمال را به نحو عادى انجام
دهد، و ممکن است حج تمتّع را بدل به افراد کند، آیا مىتواند از حج واجب
نیابت کند؟
ج
- مىتواند نیابت کند، ولى اگر وظیفه او عدول به افراد شد بنابر احتیاط
منوب عنه نباید اکتفا به آن کند. و این حکم در عذر ابتدایى است و الّا در
عذر طارى نیابت صحیح است و کفایت از منوب عنه مىکند.
(158)س
- نایبى که در وقت قبول نیابت براى حج معذور نبوده است، و بعد از عقد
اجاره در موقع عمل یا قبل از محرم شدن جزء معذورین شده و در هر عذرى که پیش
آمده طبق وظیفه معذورین رفتار نموده، آیا حج از منوب عنه کافى است؟ و آیا
نسبت به نحوه عذر فرقى هست یا نه؟
ج - در عذر طارى نیابت صحیح است.
(159)س
- کسانى که در حال اجیر شدن، از معذورین نبودهاند و بعداً در اثناء عمل،
عذر عارض شده است، آیا نیابتشان صحیح است و مستحقّ تمام اجرت مىباشند یا
نه؟
ج - اشکال ندارد و مستحقّ تمام اجرت مىباشد.
(160)س
- خدمهاى که از روى جهل به مسأله اجیر شدهاند و وقوف اختیارى مشعر را
درک نکردهاند فعلاً تکلیفشان چیست، و همچنین سایر معذورین که حج ناقص از
این قبیل انجام دادهاند تبرعاً یا با اجرت؟
ج
- در صورت عذر طارى نیابت صحیح است و کفایت از منوب عنه مىکند و در صورت
عذر ابتدایى نیابت صحیح نیست و کفایت از منوب عنه نمىکند ولى از احرام
خارج شدهاند.
(161)س
- در مناسک آمده است که معذور نمىتواند نایب شود، معذور به چه کسى گفته
مىشود؟ لطفاً حدّ آن را معیّن کنید، مثلاً کسى که نمىتواند نماز طواف را
صحیح بخواند، یا نمىتواند خودش رمى جمرات کند، و یا نمىتواند قربانى
نماید، و یا نمىتواند یکى دیگر از واجبات حج را اعم از ارکان و غیر ارکان
انجام دهد، معذور است یا خیر؟
ج
- هر کس نتواند اعمال اختیارى حج را انجام دهد معذور است و نمىتواند نایب
شود، مگر در صورتى که عذر طارى باشد که نیابت صحیح است. ولى مباشرت در ذبح
در حال اختیار هم لزوم ندارد، و لذا کسى که نمىتواند ذبح کند مىتواند
براى حج نایب شود و براى ذبح نایب بگیرد.
(162)س
- کسى که نماز او صحیح نیست و براى حج به نیابت آمده است، آیا نیابت او
صحیح است؟ و مفروض این است که به عنوان نیابت مُحرم شده است؟
ج
- اگر از قرائت صحیح معذور است، نیابت او مجزى نیست ولى احرامش صحیح است و
باید عمل را تمام کند، و اگر معذور نیست صحیح است و باید قرائت خود را
درست کند.
(163)س
- اگر مستنیب یا منوب عنه در وقت نیابت بدانند که نایب جزء معذورین است و
او را نایب کنند، اوّلاً آیا اجرت نیابت براى نایب حلال است یا نه؟ و
ثانیاً آیا حج نیابتى او صحیح و از حَجّةالاسلام یا غیر حَجّةالاسلام منوب
عنه کفایت مىکند یا نه؟
ج - با فرض این که معذور بوده و استیجار شده، استحقاق اجرت ندارد، و کفایت نمىکند.