کسى
که محرم شد به احرام عمره تمتّع و وارد مکّه معظّمه شد اوّل چیزى که از
اعمال عمره بر او واجب است آن است که طواف کند به دور خانه کعبه براى عمره
تمتّع.
و در اینجا چند مسأله است:
(520)م
- طواف عبارت است از هفت مرتبه دور خانه کعبه گردیدن به نحوى که خواهد
آمد، و هر دورى را شوط مىگویند، پس طواف عبارت از هفت شوط است.
(521)م
- طواف از ارکان عمره است، و کسى که آن را از روى عمد ترک کند تا وقتى که
فوت شود وقت آن، عمره او باطل است چه عالم به مسأله باشد و چه جاهل باشد.
(522)م
- چنین کسى که عمره خود را باطل کرد، احوط آن است که حج افراد بجا آورد و
پس از آن عمره بجا آورد و حج را در سال بعد اعاده کند.
(523)م - وقت فوت طواف وقتى است که اگر بخواهد آن را با بقیه اعمال عمره بجا آورد نتواند وقوف به عرفات کند.
(524)م
- اگر از روى سهو ترک کرد طواف را، لازم است آن را بجا آورد هر وقت که
باشد، و اگر برگشته به محلّ خود و نتواند برگردد به مکّه یا مشقّت داشته
باشد برگشتن، باید شخص مورد اطمینانى را نایب بگیرد.
(525)م
- اگر سعى را بجا آورده پیش از آنکه طواف را بجا آورد اقوى آن است که سعى
را هم بعد از طواف بجا آورد، و اگر نماز طواف را بجا آورده باید آن را هم
بعد از طواف اعاده کند.
(526)م
- اگر شخص محرم به واسطه مرض، خودش قدرت نداشته باشد که طواف کند و تا وقت
تنگ شود قدرت حاصل نکند، اگر ممکن است خود او را به یک نحو ببرند و طواف
دهند اگرچه به دوش گرفتن یا بر تخت گذاشتن باشد، و اگر ممکن نشود باید براى
او نایب بگیرند.
(527)م - شخص مریض را که طواف مىدهند باید مراعات شرایط و احکام طواف را به مقدارى که براى او ممکن است بکنند.
واجبات طواف
و آن دو قسم است:
قسم اوّل چیزهایى که شرط طواف است و آن پنج امر است:
اوّل: نیّت است یعنى باید طواف را با قصد خالص براى خدا بجا آورد.
و در اینجا چند مسأله است:
(528)م
- نیّت را لازم نیست به زبان بیاورد و لازم نیست به قلب بگذراند، بلکه
همان که بنا دارد این عمل را بجا آورد و با این بنا بجا آورد، کفایت مىکند
و به عبارت دیگر، نیّت در عبادت و کارهاى دیگر در این جهت فرق ندارد، پس
همان طور که انسان با قصد آب مىخورد و راه مىرود عبادت را اگر همان طور
بجا آورد با نیّت بجا آورده.
(529)م
- باید عبادت را براى اطاعت خدا بجا آورد و در این جهت با کارهاى دیگر فرق
پیدا مىکند. پس باید طواف را براى اطاعت خداوند بجا آورد.
(530)م
- اگر در بجا آوردن طواف یا سایر اعمال عمره و حج که عبادى است ریا کند؛
یعنى براى نشان دادن و به رخ دیگرى کشیدن و عمل خود را خوب جلوه دادن بجا
آورد طواف او و همین طور هر چه را این طور بجا آورده باطل است، و در این
عمل معصیت خدا را هم کرده است.
(531)م - ریا بعد از عمل و تمام کردن طواف یا دیگر اعمال، باعث بطلان عمل نمىشود.
(532)م
- اگر عمل را براى خدا بیاورد یا براى اطاعت امر خدا یا براى ترس از جهنّم
یا براى رسیدن به بهشت و ثواب صحیح است و کفایت مىکند.
(533)م - اگر در عملى که براى خدا مىآورد رضاى دیگرى را هم شرکت دهد و خالص براى خدا نباشد عمل باطل است.
دوم: آن است که طاهر باشد از حدث اکبر (یعنى جنب، حائض یا نفساء نباشد) و از حدث اصغر (یعنى با وضو باشد).
و در اینجا چند مسأله است:
(534)م
- طهارت از حدث اکبر و اصغر در طواف واجب شرط است، چه طواف عمره باشد یا
طواف حج یا طواف نساء، حتّى در عمره و حج مستحب که پس از احرام بستن واجب
است آن را تمام کند.
(535)م
- طهارت از حدث اکبر و اصغر در طواف مستحبّى شرط نیست، لکن کسى که جنب یا
حائض است جایز نیست در مسجد الحرام وارد شود، ولى اگر غفلتاً یا نسیاناً
طواف مستحب کرد صحیح است.
(536)م
- طواف (یعنى هفت دور اطراف خانه کعبه گردیدن) مستحب است، بلکه هر چه شخص
بتواند طواف کند خوب است. و در این طواف طهارت شرط نیست.
(537)م
- اگر شخصى که حدث اکبر یا اصغر داشته طواف واجب کند باطل است، چه از روى
عمد باشد یا از روى غفلت یا نسیان یا ندانستن مسأله باشد.
(538)م
- اگر در اثناى طواف حدث عارض شود، اگر بعد از سه دور و نیم است باید طواف
را قطع کند و طهارت تحصیل کند و از همانجا که طواف را قطع کرده تمام کند.
(539)م - در فرض سابق اگر پیش از سه دور و نیم حدث اصغر عارض شود طواف باطل است و باید اعاده کند.
(540)م
- اگر در اثناء طواف حدث اکبر مثل جنابت یا حیض عارض شود باید فوراً از
مسجد الحرام بیرون رود، پس اگر قبل از سه دور و نیم باشد، بعد از غسل طواف
را اعاده کند.
(541)م - اگر عذر داشته باشد از وضو و غسل، واجب است بدل از وضو یا بدل از غسل تیمّم کند.
(542)م
- اگر بدل از غسل تیمّم کرد و حدث اصغر عارض شد، براى حدث اکبر لازم نیست
تیمّم کند، بلکه براى حدث اصغر باید تیمّم کند، و تا حدث اکبر براى او حاصل
نشده و عذرش باقى است همان تیمّم اوّل کافى است، لکن احتیاط مستحب آن است
که تیمّم بدل از غسل هم بکند.
(543)م - احتیاط واجب آن است که اگر امید دارد که عذرش از وضو یا غسل مرتفع شود صبر کند تا وقتى که وقت تنگ شود یا امیدش قطع شود.
(544)م
- اگر با وضو بوده و شک کند که حدث عارض شده است یا نه، بنابر وضو داشتن
بگذارد و لازم نیست وضو بگیرد، و همچنین اگر از حدث اکبر پاک بوده و شک کند
که حدث عارض شده.
(545)م
- اگر محدّث به حدث اصغر یا اکبر بوده و شک کند که وضو گرفته یا نه یا غسل
کرده یا نه باید در فرض اوّل وضو بگیرد و در فرض دوم غسل کند.
(546)م
- اگر بعد از تمام شدن طواف شک کند که با وضو آن را بجا آورده یا نه یا شک
کند با غسل آن را بجا آورده یا نه طواف او صحیح است، لکن براى اعمال بعد
باید طهارت تحصیل کند.
(547)م
- اگر در اثناء طواف شک کند که وضو داشته یا نه پس اگر بعد از سه دور و
نیم است طواف را رها کند و وضو بگیرد و از همانجا تتمّه طواف را بجا آورد، و
اگر قبل از سه دور و نیم است طواف را اعاده کند.
(548)م
- در تمام صورتهایى که در شک گفته شد که بنابر طهارت بگذارد یا طوافش صحیح
است، بهتر آن است که تجدید وضو کند و رجاءاً غسل بجا آورد، چون ممکن است
که بعد معلوم شود وضو یا غسل نداشته و اشکال پیدا مىشود.
(549)م
- اگر در اثناء طواف شک کند که غسل کرده است از حدث اکبر یا نه، باید
فوراً از مسجد الحرام بیرون برود، پس اگر بعد از سه دور و نیم بود و شک
کرده، بعد از غسل برگردد و تتمّه را بجا آورد، و الّا بعد از غسل طواف را
اعاده کند، و احتیاط آن است که در صورت اوّل نیز اعاده کند.
(550)م
- اگر آب و چیزى که به آن جایز است تیمّم کند موجود نباشد حکم آن حکم غیر
متمکّن از طواف است، پس با مأیوس بودن از پیدا شدن یکى از آن دو، باید نایب
بگیرد. و احتیاط مستحب آن است که اگر جنب، حائض یا نفساء نیست خودش نیز
طواف کند و چون مستحاضه بدون بجا آوردن غسلهایى که بر او لازم است
نمىتواند وارد مسجد الحرام شود باید بر طبق وظیفه جنب و حائض عمل کند و
فقط نائب بگیرد.
سوم: طهارت بدن و لباس از نجاست.
و در آن چند مسأله است:
(551)م
- احتیاط واجب آن است که از نجاساتى هم که در نماز عفو شده (مثل خون کمتر
از درهم) اجتناب کند، ولى از جامهاى که با آن نتوان نماز خواند (مثل
عرقچین و جوراب) و چیزهایى مانند انگشتر نجس اجتناب لازم نیست.
(552)م - در خون قروح و جروح اگر تطهیر آن مشقّت داشته باشد لازم نیست تطهیر کند.
(553)م
- در خون قروح و جروح تا آن اندازهاى که مىشود تطهیر کرد و لباس را عوض
کرد احتیاط واجب آن است که تطهیر کند یا جامه را عوض کند.
(554)م - احتیاط آن است که اگر مىتواند طواف را تأخیر بیندازد، تا بشود بى مشقّت تطهیر کرد، تأخیر بیندازد به شرطى که وقت تنگ نشود.
(555)م - اگر طواف کند و بعد از آنکه از طواف فارغ شد علم پیدا کند به نجاست در حال طواف، اظهر آن است که طوافش صحیح است.
(556)م
- اگر شک داشته باشد که لباسش یا بدنش نجس است مىتواند با آن حال طواف
کند، و صحیح است چه بداند که پیشتر از این پاک بوده یا نداند، لکن اگر
بداند که پیشتر نجس بوده و نداند که تطهیر شده است نمىتواند با آن حال
طواف کند بلکه باید تطهیر کند و طواف کند.
(557)م
- اگر در بین طواف نجاستى به بدن یا لباس او برسد اظهر آن است که دست از
طواف بردارد و جامه یا بدن را تطهیر کند و طواف را از همانجا تمام کند، و
طواف او صحیح است.
(558)م
- اگر در بین طواف نجاستى در بدن یا لباس خود ببیند و احتمال بدهد که در
این حال نجاست حاصل شده ظاهراً حکم مسأله قبل را دارد.
(559)م
- اگر در بین طواف علم پیدا کند که نجاست به بدن یا لباس او از اوّل بوده،
احتیاط آن است که طواف را رها کند و تطهیر کند، و از همانجا بقیه طواف را
تمام کند و اعاده طواف لازم نیست، هرچند احتیاط خوب است، خصوصاً اگر تطهیر
زیاد طول بکشد و در این صورت بهتر است بعد از اتمام، نماز طواف را بخواند و
پس از آن طواف را اعاده کند. و نماز طواف را نیز اعاده کند، و در این
احتیاط فرقى نیست بین آن که بعد از سه دور و نیم علم پیدا کند یا قبل از
آن، گرچه در صورت دوم احتیاط مؤکّد است.
(560)م - اگر فراموش کند نجاست را و طواف کند، احتیاط مستحب اعاده است، و همین طور است اگر در بین طواف یادش بیاید.
چهارم: ختنه کردن براى مردان، و احتیاط واجب آن است که درباره بچّههاى نابالغ نیز مراعات شود.
(561)م
- اگر بچّه را که ختنه نشده وادار به احرام کنند یا او را محرم کنند احرام
او صحیح است ولى طواف او بنا بر احتیاط صحیح نمىباشد و در صورت امکان
باید بعد از ختنه شدن طواف را خودش بجا آورد و در صورت عدم امکان نائب
بگیرد.
(562)م - اگر بچّه ختنه کرده به دنیا بیاید طواف او صحیح است.
پنجم: پوشاندن عورت.
اگر بدون پوشاندن عورت طواف کند باطل است، و معتبر است در آن اباحه، پس با
پوشش غصبى طواف صحیح نیست بلکه بنا بر احتیاط واجب از لباس غصبى که بعنوان
پوشش عورت هم استفاده نشود اجتناب کند. و احتیاط آن است که مراعات شرایط
لباس نمازگزار را بنماید.
(563)م
- اقوى آن است که مراعات موالات عرفیه را در طواف بکند، یعنى در بین
دورهاى طواف آن قدر طول ندهد که از صورت یک طواف خارج شود.
قسم دوم چیزهایى است که گفتهاند داخل در حقیقت طواف است:
اگرچه بعضى از آنها نیز شرط است از براى طواف، لکن در عمل فرقى نمىکند، و آن هفت چیز است:
اوّل: آنکه ابتدا کند به حجرالاسود.
و در اینجا چند مسأله است:
(564)م
- در ابتدا کردن به حجر الاسود لازم نیست که تمام اجزاء بدن طواف کننده،
به تمام اجزاء حجر الاسود عبور کند، بلکه واجب آن است که انسان از حجر
الاسود، هر جاى آن باشد شروع کند و به همانجا ختم کند.
(565)م
- حدّ واجب آن است که در عرف گفته شود از حجرالاسود شروع به طواف کرد و به
حجرالاسود ختم کرد، چه از ابتداى آن شروع کند، چه از وسطش و چه از آخرش.
(566)م
- از هر جاى حجرالاسود که شروع کرد باید در دور هفتم به همانجا ختم کند،
پس اگر از اوّلش شروع کرد باید به اوّلش ختم کند، و همچنین اگر از وسط یا
آخر شروع کرد باید به همانجا ختم کند.
(567)م
- در طواف باید به همان طورى که همه مسلمین طواف مىکنند، از محاذات «حجر
الأسود» بدون دقّتهاى صاحبان وسوسه، شروع کنند. و در دورهاى دیگر بدون
توقّف دور بزنند تا هفت دور تمام شود.
(568)م
- گاهى دیده مىشود که اشخاص نادان در هر دورى که مىزنند مىایستند و عقب
و جلو مىروند که محاذات را درست کنند، و این موجب اشکال است و گاهى حرام
است.
دوم: ختم نمودن هر دور به حجر الاسود،
به این صورت که بدون توقّف، هفت دور را ختم کند و در دور هفتم به همانجا
که شروع کرده ختم کند، و لازم نیست در هر دورى بایستد و باز شروع کند، و
کارهاى جهّال را نباید بکنند.
سوم: آنکه در طواف کردن، خانه کعبه در طرف چپِ طواف کننده واقع شود.
و در اینجا چند مسأله است:
(569)م
- لازم نیست در تمام حالات طواف خانه را حقیقتاً به شانه چپ قرار دهد،
بلکه اگر در موقع دور زدن به حجر اسماعیلعلیه السلام، خانه از طرف چپ قدرى
خارج شود مانع ندارد، حتّى اگر خانه متمایل به پشت شود لکن دور زدن به نحو
متعارف باشد اشکال ندارد.
(570)م
- اگر در موقع رسیدن به گوشههاى خانه، شانه از محاذات کعبه خارج شود هیچ
اشکالى ندارد اگر به طور متعارف دور زند، حتّى اگر خانه متمایل به پشت شود.
(571)م
- گاهى دیده مىشود که بعضى از نادانان براى احتیاط، دیگرى را وادار
مىکنند که او را طواف دهد و خود طواف کننده اختیار را از خود سلب مىکند، و
به دست دیگرى مىدهد و تکیه به دست او مىدهد و او را آن شخص دیگر با فشار
دور مىدهد، این طواف باطل نیست، ولى خلاف احتیاط است.
(572)م
- احتیاط به اینکه خانه در تمام حالات طواف حقیقتاً به طرف چپ باشد گرچه
خیلى ضعیف است و قابل اعتنا نیست و باید اشخاص جاهل و اهل وسوسه از آن
احتراز کنند و به همان ترتیب که سایر مسلمین دور مىزنند بزنند، لکن اگر
شخص عاقل عالمى بخواهد احتیاط کند و قدرى شانه را چپ کند در موقع رسیدن به
حجر اسماعیل یا ارکان کعبه به طورى که خلاف متعارف و موجب انگشت نمایى نشود
مانع ندارد.
(573)م
- اگر به واسطه مزاحمت طواف کنندگان مقدارى از دور زدن به خلاف متعارف شد
مثل آن که روى طواف کننده به کعبه واقع شد یا پشتش واقع شد و یا عقب عقب
طواف کرد باید آن مقدار را جبران کند و از سر بگیرد.
(574)م - اگر به واسطه کثرت جمعیت، انسان را بدون اختیار خود، بردند و دور دادند کفایت مىکند.
(575)م
- در طواف کردن هر طور برود مانع ندارد، مىتواند آهسته یا تند برود و
مىتواند بدود یا سواره طواف کند، لکن بهتر است که بطور میانهروى برود.
چهارم:
داخل کردن حِجر اسماعیلعلیه السلام در طواف، و حجر اسماعیل محلّى است که
متّصل به خانه کعبه است، و باید طواف کننده دور حجر اسماعیل نیز بگردد.
و در اینجا چند مسأله است:
(576)م - اگر دور حجر اسماعیل نگردید و از داخل آن طواف کرد طوافش باطل است، و باید اعاده کند.
(577)م - اگر عمداً این کار را بکند حکم ابطال عمدى طواف را دارد که گذشت.
(578)م - اگر سهواً این کار را بکند حکم ابطال سهوى را دارد.
(579)م
- اگر در بعضى از دورها، حجر اسماعیل را داخل در دور زدن نکرد احتیاط واجب
آن است که آن دور را از سر بگیرد، و اعاده کند طواف را اگرچه ظاهر آن است
که اعاده طواف لازم نیست.
(580)م
- اگر کسى در بعضى از دورها از روى دیوار حجر اسماعیلعلیه السلام برود،
احتیاط آن است كه به دستور مسأله قبل عمل کند، و در این فرض نیز به احتیاط
واجب کفایت نمىکند تمام کردن دور را از آن جایى که از روى دیوار رفته است.
پنجم:
قراردادن طواف بین خانه کعبه و مقام حضرت ابراهیمعلیه السلام از همه
اطراف، امّا در صورت ازدحام جمعیت طواف در دورتر از مقدار معیّن شده صحیح
است.
و در اینجا چند مسأله است:
(581)م
- مراد از این که طواف بین کعبه و مقام باشد آن است که ملاحظه شود مسافتى
را که میان خانه و مقام ابراهیمعلیه السلام است و در همه اطراف خانه کعبه
طواف کننده از آن مقدار از خانه کعبه دورتر نباشد و مابین مقام و خانه کعبه
چنانچه گفتهاند تقریباً بیست و شش ذراع(4) و نصف است. پس در همه اطراف
باید همین قدر بیشتر دور نباشد.
(582)م
- اگر شخص از پشت مقام ابراهیم طواف کند که مقام ابراهیم هم داخل طوافش
شود، طوافش باطل است و باید اعاده کند، امّا در صورت ازدحام جمعیت اشکالى
ندارد.
(583)م
- اگر بعضى از دورها را از پشت مقام طواف کند باید آن دور را با اعاده
همان جزء تمام کند مگر اینکه بخاطر ازدحام جمعیت چنین شده باشد، که در
اینصورت اعاده همان جزء هم لازم نمىباشد.
(584)م
- چون در طرف حجر اسماعیلعلیه السلام محلّ طواف تنگ مىشود زیرا که مقدار
حجر از آن کاسته مىشود و چنانچه گفتهاند تقریباً شش ذراع و نیم براى
محلّ طواف باقى مىماند، باید در طواف از آن جانب بیشتر از شش ذراع و نیم
دور نشوند، مگر اینکه در اثر ازدحام جمعیت دورتر بروند که اشکالى ندارد.
(585)م
- اگر از جانب حجر اسماعیل بیشتر از شش ذراع و نیم در دور زدن دور شد اظهر
آن است که آن دور را اعاده کند مگر در حالت ازدحام جمعیت که اشکال ندارد.
ششم: خروج طواف کننده است از خانه و آنچه از آن محسوب است.
و در اینجا چند مسأله است:
(586)م
- در اطراف دیوار خانه یک پیش آمدگى است که آن را «شاذروان» گویند، و آن
جزء خانه کعبه است، و طواف کننده باید خارج از شاذروان طواف کند.
(587)م
- اگر کسى در بعضى از احوال به واسطه کثرت جمعیت یا غیر آن بالاى شاذروان
برود و دور بزند آن مقدار که دور زده باطل است، و باید آن را اعاده کند.
(588)م - دست به دیوار خانه کعبه گذاشتن در آن جایى که شاذروان است جایز است، و به طواف ضرر نمىرساند گرچه احتیاط مستحب ترک آن است.
(589)م
- در حال طواف دست گذاشتن روى دیوار حجر اسماعیلعلیه السلام جایز است، و
به طواف ضرر نمىرساند، گرچه احتیاط مستحب در ترک است.
هفتم: آنکه هفت شوط یعنى هفت دفعه دور بزند نه کمتر و نه زیادتر.
و در اینجا چند مسأله است:
(590)م
- اگر از روى عمد، طواف کننده از اوّل قصد کند کمتر از هفت دور و یا بیشتر
بجا آورد طوافش باطل است، اگرچه به هفت دور تمام کند، و احتیاط مستحب آن
است که اگر از روى ندانستن حکم بلکه از روى سهو و غفلت هم باشد طواف را
اعاده کند.
(591)م
- اگر در اثناء طواف از قصد هفت دور آوردن برگردد به قصد زیادتر آوردن یا
کمتر آوردن، از آنجا که این قصد را کرده و هر چه به این عمل کرده به احتیاط
واجب باطل است و باید اعاده کند، و اگر با این قصد زیادتر آورد اصل طواف
باطل مىشود.
(592)م
- اگر از اوّل قصد کند که هشت دور بجا آورد لکن قصدش آن باشد که هفت دور
آن طواف واجب باشد و یک دور قدم زدن دور خانه براى تبرّک یا مقصد دیگر باشد
طواف او صحیح است.
(593)م
- اگر گمان کند که یک دور نیز مستحب است همان طور که هفت دور مستحب است و
قصد کند که هفت دور واجب را بیاورد و یک دور مستحب هم دنبال آن بیاورد طواف
او صحیح است.
(594)م - اگر بعد از طواف واجب که هفت دور است به خیال آن که یک دور نیز مستحبّى جداگانه است هشت دور بجا آورد طوافش صحیح است.
(595)م
- اگر کم کند از طواف واجب، چه یک دور یا کمتر یا بیشتر از یک دور، از روى
عمد، واجب است آن را تمام کند، و اگر نکند بنابر اظهر حکمش حکم کسى است که
طواف را عمداً ترک کرده (که در مسائل فصل چهارم گذشت) و حکم جاهل به مسأله
حکم عالم است.
(596)م - اگر بعد از کم کردن از طواف کارهاى بسیارى کند که موالات فوت شود حکمش حکم قطع طواف است که مىآید.
(597)م
- اگر سهواً از طواف کم کند پس اگر تجاوز از نصف کرده باشد اقوى آن است که
از همانجا تمام کند طواف را در صورتى که فعل کثیر نکرده باشد، و الّا فقط
اعاده کند.
(598)م - اگر سهواً کم کرده و تجاوز از نصف نکرده، طواف را اعاده نماید.
(599)م
- اگر متذکّر نشود که ناقص کرده است طواف را مگر بعد از مراجعت به وطن خود
احتیاط آن است که خودش برگردد و اگر نتوانست یا برگشتن مشکل بود، نایب
بگیرد.
(600)م
- در طواف واجب، «قِران» مکروه است یعنى کراهت دارد طواف واجب را با طواف
دیگر دنبال هم آورد بدون آنکه بین دو طواف، نماز طواف فاصله شود، و در طواف
مستحب نیز قِران مکروه است.
(601)م
- اگر یک دور یا کمتر یا بیشتر بر طواف زیاد کند و قصدش آن باشد که زیاده
را جزء طواف دیگر قرار دهد، داخل در قِران میان دو طواف نمىباشد و اشکال
ندارد.
(602)م
- اگر سهواً بر هفت دور زیاد کند پس اگر کمتر از یک دور است، قطع کند آن
را و طوافش صحیح است، و اگر یک دور یا زیادتر است احوط آن است که هفت دور
دیگر را تمام کند به قصد قربت بدون تعیین مستحب یا واجب و دو رکعت نماز قبل
از سعى و دو رکعت بعد از سعى بخواند، و دو رکعت اوّل را براى فریضه قرار
دهد بدون آنکه تعیین کند براى طواف اوّل یا طواف دوم است.
(603)م
- جایز است طواف مستحب را ولو بدون عذر قطع کند و اقوى این است که قطع
طواف واجب بدون عذر و به مجرّد خواهش نفس کراهت دارد، و احوط قطع نکردن آن
است، به این معنى که قطع نکند به طورى که ترک بقیه را کند تا موالات عرفیه
به هم بخورد.
(604)م
- اگر بدون عذر طواف را قطع کرد اعاده طواف کافى است و احوط آن است که اگر
سه دور و نیم بجا آورده باشد طواف را تمام کند و بعد اعاده کند، و این در
صورتى است که منافى بجا آورده باشد حتّى مثل زیاد فاصله دادن که موالات
عرفیه به هم بخورد.
(605)م - اگر طواف را قطع کند و منافى بجا نیاورده باشد اگر برگردد و تمام کند طوافش صحیح است.
(606)م
- اگر در بین طواف عذرى براى اتمام آن پیدا شد مثل مرض یا حیض یا حدث بى
اختیار، پس اگر بعد از تمام شدن سه دور و نیم بوده بعد از رفع عذر برگردد و
از همانجا تمام کند و اگر قبل از آن بوده طواف را اعاده کند، و احتیاط
مستحب در فرض اوّل در غیر حیض آن است که اتمام کند و اعاده نماید.
(607)م
- اگر شخصى که با عذر طواف را قطع کرده نتوانست بجا آورد تا آن که وقت تنگ
شد اگر ممکن است او را حمل کنند و طواف دهند، و اگر ممکن نیست نایب براى
او بگیرند.
(608)م
- اگر مشغول طواف است و وقت نماز واجب تنگ شود واجب است طواف را رها کند و
نماز بخواند، پس اگر بعد از سه دور و نیم رها کرد از همانجا طواف را تمام
کند، و الّا اعاده کند.
(609)م
- جایز است بلکه مستحب است قطع کند طواف را براى رسیدن به نماز جماعت یا
رسیدن به وقت فضیلت نماز واجب، و از هر جا قطع کرد از همانجا بعد از نماز
اتمام کند، و احتیاط آن است که به دستور مسأله قبل عمل کند، و سزاوار نیست
این احتیاط ترک شود.
(610)م
- اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شک کند که آیا طواف را زیادتر
از هفت دور بجا آورده یا نه یا شک کند کمتر بجا آورده یا نه اعتنا نکند و
طوافش صحیح است، لکن در صورت دوم خالى از شک نیست و احتیاط ترک نشود.
(611)م
- اگر بعد از طواف شک کند که صحیح بجا آورده آن را یا نه مثلاً احتمال
بدهد که از طرف راست طواف کرده یا مُحدث بوده یا از داخل حجر اسماعیلعلیه
السلام طواف کرده اعتنا نکند، و طوافش صحیح است اگرچه باز در محلّ طواف
باشد و از آنجا منصرف نشده یا مشغول کارهاى دیگر نشده باشد، در صورتى که
هفت دور بودن معلوم باشد بى کم و زیاد.
(612)م - اگر در آخر دور که به حجر الاسود ختم شد شک کند که هفت دور زده یا هشت دور یا زیادتر، اعتنا به شک نکند و طوافش صحیح است.
(613)م - اگر قبل از رسیدن به حجر الاسود و تمام شدن دور، شک کند که آنچه را دور مىزند دور هفتم است یا هشتم طوافش باطل است.
(614)م - اگر در آخر دور یا اثناء آن شک کند میان شش و هفت و هر چه پاى نقیصه در کار است، طواف او باطل است.
(615)م - اگر در طواف مستحب شک کند در عدد دورها، بنابر اقل گذارد، و طوافش صحیح است.
(616)م
- شخص کثیر الشّک در عدد دورها تا به حدّ وسواس نرسیده به شکش اعتنا نکند،
و احتیاط آن است که کسى را وادار کند که عدد را حفظ کند.
(617)م - گمان در عدد دورها اعتبار ندارد و حکم شک را دارد.
(618)م - اگر مشغول سعى بین صفا و مروه شد و یادش آمد که طواف بجا نیاورده باید رها کند و طواف کند و پس از آن سعى را اعاده کند.
(619)م
- اگر در حال سعى یادش آمد که طواف را ناقص بجا آورده باید برگردد و طواف
را از همانجا که ناقص کرده تکمیل کند اگر فوت موالات نشده، و برگردد تتمّه
سعى را بجا آورد و طواف و سعیش صحیح است، لکن احتیاط آن است که اگر کمتر از
سه دور و نیم بجا آورده طواف را تمام کند و اعاده نماید، و همچنین اگر سعى
را کمتر از سه و نیم بار انجام داده تمام کند و اعاده کند.
(620)م
- اگر سهواً یا غفلتاً یا جهلاً طواف را بى وضو بجا آورد طوافش باطل است، و
همین طور اگر با حال جنابت یا حیض و نفاس بجا آورد.
(621)م - اگر کسى مریض یا طفلى را حمل کند و طواف دهد و خودش نیز قصد طواف کند طواف هر دو صحیح است.
(622)م
- در حال طواف صحبت کردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشکال ندارد لکن کراهت
دارد، و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذکر خدا و تلاوت قرآن باشد.
(623)م
- واجب نیست در حال طواف روى طواف کننده طرف جلو باشد بلکه جایز است به
راست و چپ نگاه کند و صفحه صورت را برگرداند، امّا احتیاط واجب آن است که
در حال راه رفتن به حدّى رو نگرداند که بتواند مقدارى از پشت سر را ببیند. و
مىتواند طواف را رها کند و خانه را ببوسد و برگردد از همانجا اتمام کند.
(624)م
- جایز است در بین طواف براى رفع خستگى و استراحت بنشیند یا دراز بکشد و
بعد از همانجا اتمام کند، ولى نباید آن قدر طول دهد که موالات عرفیه به هم
بخورد، و اگر آن قدر نشست طوافش باطل است و باید اعاده نماید.
مسائل متفرّقه طواف
(625)م
- در طواف در مقابل حجر اسماعیل باید طورى حرکت کند که طواف بیت، صادق
باشد و به نحو متعارف باشد و مخفى نماند که حجر اسماعیل از بیت نیست هر چند
باید در خارج آن طواف کرد.
(626)م
- در صورت امکان باید طواف در حدّ بین مقام ابراهیم و خانه که مسافت آن
بیست و شش ذراع و نیم است باشد و دورتر از آن حد، کفایت نمىکند و در صورت
ازدحام جمعیت، طواف در خارج حدّ مزبور مانع ندارد با مراعات الاقرب
فالاقرب.
(627)م
- هرگاه در طواف خانه خدا مثلاً در چند قدم از طواف اشکالى پیش آمد مثل
پشت به کعبه شدن همان چند قدم را باید از سر بگیرد و اگر از حجر الاسود به
قصد آن دور شروع کند، اشکال دارد.
(628)م
- اگر در طواف بى اختیار او را ببرند، اعاده آن مقدار لازم است و باید
طواف را صحیح انجام دهد و خودش به اختیار طواف کند و چنانچه ممکن نیست باید
در وقت خلوت یا در پشت مقام طواف نماید، ولى باید دانست که منظور از بى
اختیار شدن این نیست که در اثر فشار جمعیت تندتر برود بلکه در این صورت اگر
قدمها را به اختیار خود بر مىدارد ضرر ندارد و طوافش صحیح است.
(629)م
- اگر در حال طواف در اثر فشار و ازدحام جمعیت پشت به خانه شود و قسمتى از
طواف به این صورت انجام گیرد یا در اثر فشار جمعیت، شخص را مقدارى جلو
ببرند باید مقدارى از طواف که پشت به خانه یا بدون اختیار بوده اعاده شود و
اگر نمىتواند برگردد با جمعیت بدون قصد طواف برود تا به جایى که باید از
آنجا طواف را اعاده کند برسد و از آنجا تدارک نماید.
(630)م - اگر حاجى در حال طواف، پول خمس نداده همراه داشته باشد طوافش اشکال پیدا نمىکند.
(631)م
- اگر کسى پس از انجام عمل حج تمتّع فهمید که در طواف عمره یا حج چند شوط
از هفت شوط را از داخل حجر اسماعیل دور زده، حج او صحیح است و باید طواف و
نماز آن را اعاده کند.
(632)م
- زنى که در غیر ایّام عادت لک دیده و به اعتقاد پاکى، طواف و نماز را
انجام داده و شب بعد خون دیده، با شرایط حیض، اگر یقین کند که بعد از دیدن
لک، خون در باطن فرج بوده و قطع نشده، حیض بوده است و طواف و نمازش صحیح
نیست و اگر شک دارد یا یقین کند که خون قطع شده، حیض نبوده است، اعمالش
صحیح است و در صورت اوّل، حج او صحیح است و باید طواف و نماز را اعاده کند و
احتیاطاً سعى را نیز اعاده کند، و اگر در عمره بوده در صورت ضیق وقت، حجّش
بدل به اِفراد مىشود و باید بعد از حج، عمره مفرده بجا آورد.
(633)س
- جوان 17 ساله غیر مختون، که به تشخیص شوراى پزشکى ختنه براى او خطر
دارد، مستطیع شده و فعلاً در مدینه است. تکلیف او نسبت به حج چیست؟
ج
- باید مُحرم شود و خودش طواف کند و به احتیاط واجب نایب هم بگیرد براى
طواف، و بعد از طواف خودش و نایبش در صورتى که دو طواف با هم انجام شود
خودش یک نماز بخواند کفایت مىکند.
(634)س - اگر در اثناء طواف، نماز جماعت برقرار شد و شخص از ادامه طواف معذور شد تکلیف چیست، و اگر در اثناى سعى باشد وظیفه چیست؟
ج
- اگر بعد از سه دور و نیم طواف یا سعى قطع شده، از همانجایىکه قطع شده
طواف یا سعى را تمام کند. و اگر قبل از سه دور و نیم طواف یا سعى بوده و
فصل طویل شده طواف و سعى را از سربگیرد، هر چند احتیاط آن است که طواف را
تمام و پس از خواندن نماز آن، طواف را اعاده کند و نماز طواف دیگرى بخواند،
و در سعى نیز احتیاط در تمام و اعاده است.
(635)س
- کسى که بعد از تقصیر در عمره تمتّع متوجّه شود که وضوى او باطل بوده یا
وضو نداشته و با این حال طواف کرده و نماز طواف خوانده است، وظیفه او چیست؟
ج - طواف و نماز و سعى و تقصیر را اعاده کند و تا انجام نداده از احرام عمره خارج نمىشود.
(636)س
- شخصى در حال طواف، کعبه را بوسیده است و احتمال مىدهد که در آن حال چند
قدم راه هم رفته باشد، فعلاً وظیفه او چیست و البته این شک بعد از عمل
براى او حادث شده است؟
ج - طواف او صحیح است.
(637)س
- اگر در اثناء طواف شک در صحّت شوط سابق یا جزئى از شوطى که مشغول است و
محلّ آن گذشته است بکند چه حکمى دارد، مثلاً نمىداند که از مقابل حِجر که
عبور کرده، از حدّ مَطاف خارج بوده است یا نه؟
ج - در هر صورت عمل او صحیح است.
(638)س
- اگر طواف یا سعى نماز طواف در عمره به جهتى باطل شده باشد و شخص بدون
توجّه به آن، تقصیر نموده باشد و لباس پوشیده و بعد متوجّه شده که عمل
مزبور باطل بوده است وظیفه او چیست و کفّاره دارد یا نه؟
ج - باید عمل باطل شده را جبران کند، و احتیاطاً احکام محرم را رعایت نماید تا تقصیر کند، و احتیاطاً کفّاره هم بدهد.
(639)س
- کسى که در شوط ششم طواف، نجاستى در بدن دیده و یقین کرده که از شوطهاى
قبل این نجاست در بدن او بوده است، بدون توجّه به مسأله، طواف را تکمیل
کرده و بعداً بدن را تطهیر نموده و طواف را اعاده کرده است و عمره را تمام
کرده است، آیا عمل او صحیح است یا خیر؟
ج - عمل او صحیح است.
(640)س
- کسى در اثناء طواف آن را قطع کرده و از اوّل شروع کرده است آیا طواف او
صحیح است یا خیر و چنانچه اعمال مترتّبه و تقصیر را انجام داده وظیفه او
چیست؟
ج - طواف و اعمال مترتّبه صحیح است و با تقصیر از احرام خارج شده.
(641)س
- کسى در شوط آخر مُحدث شده است و بدون طهارت شوط را اتمام کرده و بعد وضو
گرفته و طواف را اعاده نموده است و نماز و سعى و تقصیر را انجام داده است،
آیا صحیح است و وظیفه او چیست؟
ج - طواف دوم صحیح است و اعمال بعد از آن نیز صحیح است.
(642)س
- کسى توهّم کرده است که در طواف، مقدارى در اثر فشار جمعیت برده شده ولى
براى او جزمى نیست، و چون نمىتوانسته برگردد و تدارک کند، بقیه شوط تا
محلّ تدارک را به قصد احتیاط و رجاء انجام مىدهد که اگر شوط او باطل است
زیادى لغو باشد و اگر شوط او صحیح است زیاده از طواف باشد و بعد بقیه اشواط
طواف را بجا آورده و این شوط را به حساب نیاورده است، آیا این طواف صحیح
است یا خیر؟
ج - بنابر احتیاط واجب صحیح نیست.
(643)س
- کسى در وقت طواف شک در اشواط پیدا کرد و چون گمانش به یک طرف بیشتر بود،
بنا را بر آن طرف گذاشت و بعد از انجام اعمال یقین به صحّت طواف خود پیدا
کرد آیا طواف او صحیح است؟
ج - صحیح است.
(644)س
- کسى در شوط چهارم از حجر الاسود تا اوّل حِجر اسماعیل را پیمود و فکر
کرده است که چون اوّل شوط چهارم نیّت جدا در این شوط نداشته باید این قسمت
شوط را اعاده کند لذا بقیه شوط را بدون نیّت رفته، و از حجر الاسود به قصد
شوط چهارم طواف کرده است، آیا اشکالى در طواف حاصل مىشود؟
ج - اشکال دارد.
(645)س
- کسانى در طواف بعد از انجام مقدارى از آن، آن را رها مىکنند و بلافاصله
از نو شروع مىکنند، طواف آنها چه صورت دارد، و چنانچه در سعى بوده حکم
چیست؟
ج - اشکال ندارد.
(646)س
- درباره اشخاصى که قادر به طواف نیستند آیا نایب گرفته شود یا خودشان در
تخت روان طواف داده شوند، با در نظر گرفتن این که متصدّیان وسیله نامبرده،
در خارج محدوده مَطاف طواف مىدهند؟
ج - احتیاطاً هر دو را انجام دهند. اگرچه طواف دادن در خارج مطاف کفایت مىکند.
(647)س
- شخصى در حال طواف اشتباهاً به قصد طواف وارد حِجر اسماعیلعلیه السلام
مىشود و بعد که متوجّه شد بر مىگردد و از همانجا که وارد حجر شده بود
طواف را شروع و شوط را کامل مىنماید، آیا طوافش صحیح است یا نه؟
ج - طوافش صحیح است.
(648)س
- اگر در حال طواف یا سعى یا در نماز شک کند که شوط چندم و یا رکعت چندم
است، و با همین حال طواف و سعى و نماز را ادامه دهد، بعد به یک طرف شک یقین
کند، و اعمال را تمام نماید، آیا عملش به نحوى که ذکر شد صحیح است؟
ج - صحیح است.
(649)س
- زنى با شوهرش که یک دور طواف را انجام داده بود، نیّت طواف کرد، و با او
ادامه داد و بعد از شوط آخر مرد که شوط ششم زن است، او به جاى این که یک
شوط دیگر بیاورد تا طوافش کامل شود، طواف را از سر گرفت. طواف اوّل و دوم
زن چگونه است؟
ج - طواف دوم صحیح است.
(650)س
- در مَطاف چیزهایى از افراد مىافتد از قبیل ساعت، احرامى و غیره، و
کسانى که طواف مىکنند پا روى آن مىگذارند، آیا براى طواف ضرر ندارد و
موجب بطلان آن نمىشود؟
ج - موجب بطلان طواف نمىشود، ولى عمداً پ روى آنها نگذارد.
(651)س
- اگر انسان مىداند که پا گذاشتن روى احرامیِ دیگران موجب اذیت و عدم
رضایت او مىگردد، آیا این عدم رضایت او به طواف ضرر ندارد؟
ج - به طواف ضرر نمىزند، ولى عمداً پا روى آن نگذارد.
(652)س - اگر کسى قبل از شوط چهارم طوافش را قطع و از نو طواف کند. آیا طواف او صحیح است؟
ج - طوافش صحیح است.
(653)س
- شخصى طواف را از حجرالاسود شروع کرد، و در هر شوط به رکن یمانى که
مىرسید نیّتِ ختم مىکرد و از حجرالاسود نیّت شوط بعد را مىنمود و هفت
شوط طواف را اینگونه تمام کرد به گمان اینکه ختم طواف و اشواط آن باید در
رکن یمانى باشد. وظیفهاش چیست؟
ج - این طواف اشکال دارد، و باید اعاده شود.
(654)س
- گاهى مأمورین نظافت مسجد الحرام از کنار کعبه دست به دست هم مىدهند و
همان طور توسعه مىدهند تا انسان از مَطاف خارج مىشود، آیا به همین مقدار
بیرون کردن از مطاف، ضرورت حاصل است که طوافش در خارج از مَطاف صحیح باشد
یا باید صبر کند تا نظافت تمام شود، و اگر افرادى گمان مىکردند که ضرورت
است و طواف را انجام دادند حال تکلیفشان چیست؟
ج - اگر امکان دارد که در حد، طواف کند باید صبر کند و در حد، طواف کند، و در این صورت طواف در خارج حد صحیح نیست.
(655)س
- کسى که از اوّل بلوغ، سال خمسى براى خود قرار نداده است، اگر به حج
مشرّف شود و با همان پول که دارد احرامى تهیّه و قربانى و مصارف در حج
بکند، آیا براى حج او ضرر ندارد؟
ج - اگر به ذمّه خریدارى کرده اعمالش صحیح است.
(656)س - شخصى که با پول خمس نداده لباس احرام بخرد و با آن محرم شده، و طواف و نماز بجا آورد، وظیفهاش چیست؟
ج
- اگر به ذمّه خریدارى کرده اعمالش صحیح است، و اگر به عین پول خمس نداده
خرید کرده اگر از روى علم و عمد نبوده، اصل عمره و حج او صحیح است، ولى در
صورتى که جاهل مقصّر باشد باید طواف و نماز را اعاده کند.
(657)س
- اگر با پولى که معلوم نیست متعلّق به خمس است یا نه لباس احرام بخرد،
آیا لازم است خمس آن را بدهد و اگر نداد طواف با آنچه صورت دارد؟
ج - با فرض شک لازم نیست خمس بدهد و طواف صحیح است هر چند احتیاط مطلوب است.
(658)س
- شخصى در سال گذشته که حج تمتّع واجب خود را انجام مىداده، تنها نماز
طواف را به گمان این که کفایت مىکند بدون طواف، انجام داده است و سپس باقى
اعمال را انجام داده، آیا چه وظیفه اى دارد؟
ج - با فرض این که طواف حج را از روى جهل به مسأله ترک کرده و به محلّش برگشته است باید حج را اعاده کند، و یک شتر قربانى نماید.
(659)س
- تعدادى مشغول طواف عمره یا زیارت بودند، که شروع کردند مسجد را نظافت
کنند، ناچار طواف کنندهها از مَطاف خارج شدند، مدّتى طول کشید خیال کردند
موالات عرفیه به هم خورده است، طواف را از سر گرفتهاند، بفرمایید در صورتى
که به هم خوردن موالات مشکوک باشد، طوافشان درست است یا نه؟
ج - اشکال دارد.
(660)س
- زنى که قادر بر طواف کردن نیست، امر دائر است بین این که با تخت در خارج
مَطاف، طواف دهند و یا نامحرم او را پشت کند و در مَطاف طواف دهد، وظیفه
چیست؟
ج - با تخت او را طواف دهند.
(661)س
- کسى که وظیفهاش اتمام و اعاده طواف است، اتمام کرد و مشغول اعاده بود
که دوباره در یکى از شوطهاى طواف قطع شد مثل اوّل، آیا این طواف را نیز
باید اتمام و اعاده نماید؟
ج - فرقى نیست.
(662)س
- شخصى در حال طواف افتاد و غش کرد و چند ساعت بعد به هوش آمد، آیا
مىتواند از همانجا که طواف را قطع کرده بود شروع کند و باقى اعمال را
ادامه دهد یا نه؟
ج
- اگر قبل از سه دور و نیم بوده، وضو بگیرد و طواف را اعاده نماید، و اگر
بعد از سه دور و نیم بوده، باید وضو بگیرد و طواف را اتمام کند.
(663)س - آیا بعضى شوطهاى طواف و سعى براى کسانى که قادر نباشند خودشان انجام دهند، قابل نیابت است یا نه؟
ج - خیر، باید براى همه عمل نائب بگیرد.
(664)س
- با وضعیت فعلى که جمعیّت حجّاج خیلى زیادند، و عدّه اى از ضعفا
نمىتوانند در مَطاف طواف کنند، آیا توسعه در مَطاف هست؟ و نیز خلف مقام که
یا نمىشود نماز خواند و یا مصادف با اذیّت طواف کنندگان است و اطمینان از
تمام کردن نماز مخصوصاً براى ضعفا نیست، نماز خواندن در دورتر چه حکمى
دارد؟ و آیا شخصى که وارد مکّه شد مىتواند فوراً به اعمال طواف و نماز هر
جور که ممکن باشد مشغول شود یا باید در حال احرام بماند که وقت ضیق شود،
مثلاً تا شب نهم، و آن وقت چنین کند، و معلوم است براى همه کس میسّر نیست؟
ج
- در حالت شروغى و ازدحام، طواف از خلف مقام با مراعات الاقرب فالاقرب
اشکالى ندارد، و نماز خواندن در مکان دور در مورد ضرورت مانع ندارد، و صبر
لازم نیست.
(665)س
- دخترى در کودکى و یا اوایل سنین بلوغ جنب شده و تا کنون هم ازدواج نکرده
است، با توجّه به اینکه در سنین بالاتر نمىدانسته به واسطه فعلى که در
کودکى انجام شده جنب گشته است و در نتیجه غسل جنابت را تا حال انجام نداده
است و با این کیفیّت، به حج نیز رفته است، تکلیف او چیست؟ آن غسلهایى که
یقیناً انجام داده است، حیض و جمعه بوده است با توجّه به موارد یاد شده
فوق، این سؤالها مطرح است:
1 - وضع نماز و روزه و کلّیه عباداتى که بعد از بلوغ تا کنون انجام داده است چیست؟
2
- آیا در زمان حال محرم است، و به صورت احرام وارد مکّه و خارج شده است؟ و
در صورت محرم بودن آیا تا زمانى که اعاده حج نکند، جمیع محرّمات که در آن
ایّام حرام است بر این شخص حرام مىباشد یا خیر؟
3
- در صورتى که فقط حجّش باطل باشد ولى محرم نباشد چگونه مىتواند با وضع
اعزام حجّاج به بیت اللَّه الحرام که چند سال یک بار این توفیق حاصل
مىشود، اعاده حج کند؟
ج
- اگر یقین دارد که جنب شده، بدون غسل جنابت نماز و طواف او صحیح نیست و
غسلهاى دیگر کفایت از غسل جنابت نمىکند، و در فرض مسأله نمازهایى را که با
این حال خوانده باید قضا کند، و اگر نمىدانسته جنب است و روزه گرفته
روزههاى او صحیح است و قضا ندارد، و حج در مفروض سؤال صحیح است ولى
طوافهاى عمره و حج و نساء و نمازهاى آنها را باید دومرتبه بجا آورد، و اگر
خودش نمىتواند برود براىآنها نایب بگیرد، و تا طواف حج و طواف نساء و
نماز آنها را انجام نداده یا با عدم قدرت، نایب او بجا نیاورده باید از بوى
خوش و ازدواج و محرّماتى که با طواف نساء حلال مىشود، اجتناب نماید.
(666)س
- شخصى در اثناء طواف، مُحدث شده و خجالت کشیده بگوید و با همین حالت
اعمال را تمام کرده و به ایران بازگشته، مستدعىاست بفرمایید:
1 - حجّش چه صورت دارد؟
2 - اگر اعاده لازم است، آیا مىتواند نایب بگیرد یا باید شخصاً انجام دهد؟
ج
- اگر با اعتقاد صحّت، اعمال را اتمام کرده حجّش صحیح است و باید طواف و
نماز آن را اعاده کند، و اگر خودش نمىتواند برود باید نایب بگیرد، و اگر
در فرض مزبور، حدث بعد از سه دور و نیم باشد به تفصیل مذکور در مناسک، طواف
را تدارک کند، و چنانچه کار او عمدى بوده یا با تردید و عدم اعتقاد به
صحّت انجام داده، شقوق و صورى دارد که در بعض آنها صحّت حج مشکل است.
(667)س
- ما در شب، ساعت 9 از مسجد شجره براى زیارت و انجام اعمال به سوى مکّه
حرکت کردیم، در نزدیکى اذان صبح به کعبه رسیدیم، و چون زائران قبلى مشغول
نماز صبح بودند سرپرست کاروان از ما تقاضا کرد مقدار کمى صبر کنیم تا پس از
نماز، ما را طواف دهد، ولى در این مهلت به علّت خستگى زیاد چند بار من
خوابم برد چون آب در دسترس خود نمىدیدم و جایى را نمىشناختم، روى ریگهاى
اطراف باغچه تیمّم کردم و طواف و نماز آن را انجام دادم، آیا عمل حج من با
این توصیف صحیح است یا نه؟
ج
- با این که براى شما امکان داشته که وضو بگیرد ولو به این نحو که به منزل
بروید و مثلاً براى روز بعد اعمال را انجام دهید، تیمّم صحیح نبوده است، و
اگر عمل شما با اعتقاد به صحّت بوده از احرام خارج شدهاید و فقط باید
طواف و نماز را اعاده کنید، و اگر خودتان نمىتوانید بروید باید نایب
بگیرید.
(668)س - اگر کسى قبل از حجرالاسود طواف را شروع نمود و به همانجا ختم کرد، آیا طوافش باطل است؟
ج - خیر، اگر کمبود طواف را جبران کند طوافش صحیح است.
(669)س - اگر در هنگام خروج از مَطاف، بعد از پایان هفت شوط مقدارى مسافت را به قصد جزئیت بجا بیاورد، آیا مُبطل طواف است؟
ج - اگر عمدى باشد مبطل است، و در صورت سهو، قطع کند، و طوافش صحیح است.
(670)س
- شخصى بیش از چهار شوط از طواف انجام نداد، و بدون اینکه نماز طواف را
بخواند سعى را شروع کرد و یکى دو شوط از سعى را انجام نداده تقصیر نمود و
از احرام خارج شد، تکلیف او چیست؟
ج - اگر این شخص قصد هفت شوط طواف یا سعى را نداشته، عملش باطل است و باید تمام اعمال را اعاده کند.
(671)س - کسى نتوانسته است بیش از دو شوط از طواف خود را انجام دهد، و بقیه اشواط را دیگرى به جاى او انجام داده است، وظیفه او چیست؟
ج - با فرض عذر حتّى در آینده باید براى همه طواف نائب بگیرد.
(672)س - آیا مىشود قبل از شوط چهارم، طواف را بدون عذر به هم زد و آن را کأن لم یکن دانست، و یا مانند نماز قطع کردن آن جایز نیست؟
ج - قطع مانع ندارد.
(673)س
- کسى که از طواف حتّى در خارج مَطاف عاجز است و به خاطر گرانى طواف با
تخت روان، انجام آن براى او مشکل است، آیا طواف نیابى در محدوده از او
کفایت نمىکند؟
ج - اگر از طواف با تخت روان نیز معذور است نایب بگیرد.
(674)س - اگر کسى یک شَوط طواف را از درون حِجر بجا آورده و بقیه اعمال را انجام داده است تکلیف او چیست؟
ج - باید یک شوط طواف و نماز طواف را اعاده کند، و اگر با اعتقاد صحّت بوده بقیه اعمال صحیح است.
(675)س
- در مواردى که شخص شک در اشواط کند حکم به بطلان طواف مىفرمایید، حالا
اگر کسى تجدید طواف نمود و در این میان کشف شد که طواف اوّل شش شوط داشته، و
از طواف جدید نیز سه شوط انجام داده است، تکلیف او چیست؟
ج - طواف دوم را به اتمام رساند و همین صحیح است.
(676)س - بعضى به تصوّر این که طواف 14 دور است با این کیفیّت طواف انجام دادهاند، آیا مُخل به طواف است؟
ج - اگر به قصد 14 شوط طواف کرده، طوافش باطل است.
(677)س
- اگر کسى طواف عمره را فراموش کرد و یا آن را ناقص انجام داد و در عرفات
به یاد آورد، تکلیف او چیست؟ و آیا انجام و یا تتمیم آن فوریت دارد؟
ج - مىتواند بعد از اعمال منى آن را تدارک کند و فوریت ندارد، و سعى را نیز بعد از طواف احتیاطاً اعاده کند.
(678)س - اگر کسى جهلاً طواف را بیش از هفت شوط آورد و بقیه اعمال بعد از آن را بجا آورد، تکلیف او چیست؟
ج
- چه از اول قصدِ بیش از هفت شوط را داشته و یا چنین قصدى نداشته اعاده
کند طواف و نمازش را و احتیاطاً اعمال بعد از آن را نیز اعاده کند.
(679)س
- شخصى طواف حج واجب خود را غلط انجام داده و پس از آن چندین بار حج نیابى
انجام داده است، تکلیف او در مورد حج خود و دیگر حجها چیست؟
ج - حجّش باطل است، مگر اینکه از روى سهو و نسیان طوافش را غلط بجا آورده باشد، امّا حجهاى نیابى صحیح است.
(680)س
- شخصى طواف خود را انجام داده است و بعداً دو شوط طواف رجاءاً براى جبران
نقص احتمالى بجا مىآورد، آیا این عمل خللىبه طواف او مىرساند؟
ج - ضرر ندارد، ولى جبران نقص نمىکند.
(681)س - شخصى در دور پنجم طواف عذرى برایش پیش آمد، آیا بعداً باید همین طواف را تکمیل کند، یا طواف دیگرى انجام دهد؟
ج - باید همین طواف را تکمیل کند.
(682)س
- شخصى در حین طواف، اندکى خون در بینى خود مىبیند و آن را با دستمال پاک
مىکند و طواف خود را تمام مىنماید، آیا این طواف صحیح است؟
ج
- اگر بینى او نجس شده باید بینى خود را آب بکشد و طواف را تکمیل کند، و
اگر بدون تطهیر بینى طواف را ادامه داده، احتیاط آن است که بعد از تکمیل و
نماز، طواف و نماز را اعاده کند. و اگر شک دارد که ظاهر بینى او نجس شده
وارسى لازم نیست و طوافش صحیح است و همراه داشتن دستمال نجس در حال طواف
اشکالى ندارد.
(683)س - شخصى در شوط دوم طواف شک مىکند که آیا طواف را به نیت منوبٌ عنه یا به نیت خود آغاز کرده است، وظیفه او چیست؟
ج - باید طواف را به نیت منوب عنه از سر بگیرد.
(684)س
- شخصى در اثناء طواف به خاطر تقبیل و لمس بیت اللَّه الحرام از مسیر خود
منحرف شده، و نمىداند در بازگشت، طواف را از همان نقطه که رها کرده بود
ادامه داده است یا نه، آیا طوافش صحیح است؟
ج - طوافش صحیح مىباشد.
(685)س
- شخصى در اثناء طواف بر اثر فشار جمعیت چند گام به جلو رانده شده است، پس
از آن به جاى این که همان مقدار را جبران کند، شوط دیگرى آورده، که
مجموعاً هفت شوط تمام و یک شوط ناقص مىشود، آیا این طواف صحیح است؟
ج - طواف او اشکال دارد و باید آن را اعاده کند.
(686)س
- شخصى بعد از اتمام طواف سهواً یک شوط زیاد کرده است و بعد مردّد است که
سه یا چهار شوط دیگر بجا آورده است، و سپس همه اعمال عمره را نیز انجام
داده است، آیا طواف او باطل است، و آیا تردید در عدد اشواط اضافى مضر نیست؟
ج - مضر است، و باید طواف و نماز را اعاده کند.
(687)س - شخصى بر اثر شلوغى، مقدارى از طواف را در خارج مطاف انجام داد، و بعد نیز بقیه اعمال را انجام داده است، تکلیف او چیست؟
ج - اعمالش صحیح است.
(688)س - کسى که وظیفه او وضوى جبیرهاى و تیمّم است امّا از روى جهل، بدون تیمّم، اعمال عمره را انجام داده است، وظیفه او چیست؟
ج - طواف و نماز آن، باید اعاده شود و احتیاطاً اعمال بعد را نیز اعاده کند.
(689)س
- شخصى شوط اوّل طواف را خارج از مَطاف و به قصد طواف انجام داده، بعد
متوجّه شده است که طواف باید در محدوده معیّنىباشد، لذا مجدّداً طواف را
در مطاف آغاز نموده و بعد از طواف اعمال دیگر را انجام داده است، آیا اشکال
دارد؟
ج - مانع ندارد.
(690)س
- کسى که اشتباهاً طواف را از رکن یمانى شروع و به همانجا ختم کرده و نماز
طواف را خوانده و پس از آن متوجّه شده، حکمش چیست؟ و چنانچه در اثناء طواف
متوجّه شد و طوافش را به حجر الاسود ختم کرد، مقدار زیادى، مضر به طوافش
مىباشد یا خیر؟
ج - در صورت اول کمبود طواف را بجا آورد و طوافش صحیح است و در صورت دوم که تا حجرالاسود رفته طوافش صحیح است.
(691)س
- کسى که مىداند یا احتمال مىدهد که مقدارى از طوافش را بدون اختیار
انجام مىدهد، یعنى جمعیت او را مىبرند، آیا مىتواند از اوّل نسبت به آن
مقدارى که جمعیت او را مىبرند نیز قصد طواف کند و آن مقدار را مثل طواف
سواره حساب کند؟
ج
- باید طواف را شروع کند، و اگر در اثناء بدون اختیار او را بردند همان
مقدار را جبران کند و طواف را ادامه دهد، امّا اگر به کلّى سلب اختیار از
او نشود طوافش صحیح است.
(692)س
- مواردى که باید احتیاطاً طواف را تمام کند و نماز طواف بخواند و طواف را
با نمازش اعاده کند آیا اگر یک طواف به قصد اعم از تمام و اتمام (یعنى
چنانچه آن مقدار انجام شده، باطل بوده تمام هفت شوط را قصد طواف داشته
باشد، و چنانچه صحیح بوده به متمّم آن قصد طواف داشته باشد) انجام دهد و دو
رکعت نماز بخواند، کافى است یا خیر؟
ج - این عمل صحیح نیست و تردید در نیّت است، و گفته شد که در این موارد اعاده طواف کفایت مىکند.
(693)س
- شخصى در عمره تمتّع بعد از تقصیر فهمید طواف و سعیش باطل بوده مجدّداً
طواف و سعى را با لباس دوخته انجام داد، آیا مجزى و صحیح است یا نه؟ و در
فرض مذکور آیا باید تقصیر را هم تکرار کند یا نه؟
ج - طواف و سعى او صحیح است، و اعاده تقصیر لازم است.
(694)س
- شخصى چند مترى از یک شوط را خراب کرده است و چون دقیقاً اوّل و آخر آن
معلوم نیست، یک شوط کامل از حجر الاسود شروع و به آنجا ختم مىکند به قصد
این که آنچه خراب شده به نحو صحیح انجام شود و زیادى قبلى و بعدى مقدّمه
علمیه باشد، آیا این طواف صحیح است؟
ج - صحیح است، مگر بعد از خراب شدن آن قسمت طواف را ادامه داده باشد که در این صورت طواف اشکال دارد.
(695)س - کسى که به حدود مَطاف آگاهى ندارد، بعد از فراغ از طواف شک مىکند که در مطاف بوده است یا نه، آیا طوافش صحیح است یا نه؟
ج
- اگر از اوّل در مَطاف بوده و شک در خارج شدن دارد طوافش صحیح است و اگر
از اوّل شک دارد، با جهل مذکور در سؤال نمىتواند به طواف مزبور اکتفا کند.
(696)س
- شخصى در شوط اوّل طواف بود که نماز جماعت شروع شد، طواف را قطع مىکند و
مشغول نماز مىشود و پس از نماز، طواف را از سر مىگیرد و هفت شوط کامل
بجا مىآورد، آیا طواف او صحیح است؟
ج - طوافش صحیح است.
(697)س
- شخصى با علم به حرمت تماس با بدن زن در حین طواف از روى شهوت با بدن زنى
تماس مىنماید و از این تماس متلذّذ مىگردد، آیا طواف او اشکال پیدا
مىکند یا نه، تکلیف او چیست؟
ج - مضر به طواف نیست. و اگر کارى که موجب کفّاره است انجام داده باید کفّاره بدهد.
(698)س - اگر کسى طواف را فراموش کند یا باطل انجام دهد، آیا مىتواند در ماههاى غیر حج انجام دهد؟
ج - مانع ندارد.
(699)س
- شخصى شوط اوّل طواف را در حالى که ناقص بوده رها مىکند و پس از آن شش
شوط دیگر بجا مىآورد و بعد از آن نقیصه شوط اوّل را بجا مىآورد، آیا طواف
او صحیح است؟
ج - صحیح نیست.
(700)س - اگر کسى در عدد اشواط طواف و سعى و عدد سنگهاىرمى به دیگرى اعتماد کند کافى است؟
ج - اگر اطمینان به عدد پیدا کند مانع ندارد.
(701)س
- شخصى به علّت مریضى یا مسن بودن، در دور اوّل طواف خسته شده و از مطاف
بیرون آمد و بعد از کمى استراحت از همانجا که طواف را قطع نموده بود شروع
مىکند، چون به سه دور و نیم نرسیده است طوافش چه حکمى دارد؟
ج - اگر موالات به هم نخورده صحیح است.
(702)س
- آیا واجب است براى درک خلوتى مَطاف و طواف در محدوده بیت و مقام، طواف
را تأخیر بیندازد یا مستحب است یا رجحان دارد، خصوصاً اگر پس از ایّام
تشریق مَطاف خلوت نشود؟
ج - در حال ازدحام و عدم امکان طواف در حدّ مذکور، مىتواند با رعایت الاقرب فالاقرب از خارج مطاف طواف کند و صبر کردن لازم نیست.
(703)س - آیا مُحرم قبل از انجام طواف واجب خود، چه طواف عمره یا حج و چه طواف نساء، مىتواند همین طوافها را براى معذور نیابت کند؟
ج - احتیاطاً بعد از اعمال خود آن را نیابت کند.
(704)س
- شخصى در طواف عمره تمتّع در اثر فشار احساس مىکند که لنگِ احرامش تر و
نجس شده ولى اعتنا نمىکند و با همان حال طواف را تمام مىکند و نماز طواف و
سعى و تقصیر را انجام مىدهد و به منزل مىرود، بعد از بررسى مىبیند
مقدارى نجاست خارج شده و احرامش را آلوده کرده است، یقین پیدا مىکند که در
همان حالِ طواف چنین شده است، بعد از اعمال حج و مراجعت به وطن به او
مىگویند باطل است، مستدعى است حکم اللَّه را با توجّه به این نماز و سعى
را هم با همان حال انجام داده درباره این شخص بفرمایید، و اگر اعمالش باطل
باشد آیا هنوز در حال احرام است یا خیر؟
ج
- اگر در حال طواف، شبهه داشته و یقین نداشته که نجس شده و وضوى او باطل
شده، از احرام خارج شده است، و اگر مىتواند باید خودش طواف و نماز را
اعاده کند هر چند بعد از اعمال یقین پیدا کرده باشد و احتیاطاً سعى را نیز
اعاده کند، و اگر نمىتواند نائب بگیرد که طواف و نماز آن را اعاده کند و
نائب لازم نیست سعى را اعاده کند.
(705)س
- آیا یقین به هل خوردن در حین طواف، مصداق عدم امکان طواف در محدوده
معیّن و مجوّز براى تجاوز به غیر این محدوده مىشود یا خیر؟
ج - شامل نیست.
(706)س
- در صورتى که یقین دارد در حال طواف در محدوده معیّن با اجنبى یا اجنبیه
برخورد مىکند باز هم واجب است در محدوده معیّن طواف کند؟
ج - آنچه ذکر شده عذر نیست.
(707)س
- اگر صاحب عادت وقتیه و عددیه که عددش مثلاً هفت روز است، روز هفتم پاک
شد و غسل کرد و اعمال حج را بجا آورد ولى بعداً لک دید، اعمالش چگونه است؟
ج
- اگر خون دیده و از روز دهم تجاوز نکرده محکوم به حیض است که در وسعت وقت
باید طواف و نماز را اعاده کند، و در ضیق وقت، محلّ اشکال است که مراعات
احتیاط بشود.
(708)س
- بعضى از زنان به جهت خوردن قرص، نظم عادت ماهانه شان بر هم مىخورد،
بطورى که گاهى در مدّت طولانى مرتّب خون و لک مىبینند. وظیفه آنها در حج
چیست؟
ج
- اگر خون سه روز استمرار داشته باشد، ولو به این نحو که پس از خروج تا سه
روز باطن فرج آلوده باشد، حکم حیض دارد، وگرنه باید به وظایف مستحاضه عمل
کند.
(709)س - اگر زن در عمره تمتّع قبل از سه شوط و نیم، حائض شد و تا قبل از رفتن به عرفات، پاک نمىشود، وظیفه او چیست؟
ج - مورد عدول به اِفراد است.
(710)س - اگر زنى بعد از سه شوط و نیم در طواف عمره تمتّع حائض شد و تا وقت وقوف به عرفات پاک نشد، وظیفهاش چیست؟
ج
- باید سعى و تقصیر عمره تمتّع را انجام دهد و مُحرم شود براىحج تمتّع و
در وقت انجام طواف حج، قبل از آن، بقیه طواف عمره تمتّع و نماز آن را هم
بجا آورد.
(711)س
- زنى عمره تمتّع را انجام داد، بعد متوجّه شده که طواف او باطل بوده است،
پس از این که متوجّه شد، ملاحظه نمود دید عذر زنانه دارد تکلیف او چیست؟
ج
- هر وقت عذر او مرتفع شد، طواف و نماز را اعاده کند و سعى و تقصیر را نیز
احتیاطاً اعاده نماید، و اگر قبل از وقوف، پاک نمىشود براى حج محرم شود و
مورد عدول به حج اِفراد است.
(712)س
- زنى مسأله را نمىدانست، بعد از پاک شدن از حیض، خیال مىکرده جنب است و
لذا غسل جنابت را نیّت مىکرد و با همین حال، حج انجام داد، بفرمایید حج
او چگونه است؟
ج - اگر منظور او غسل براى حدثى که از خون داشته است باشد و اسم آن را جنابت گذاشته، عملش صحیح است.
(713)س - آیا مستحاضه کثیره باید براى طواف یک غسل، و براى نماز طواف غسل دیگر بکند یا یک غسل براى هر دو کافى است؟
ج - در صورتى که تحفّظ کند یک غسل و وضو براى طواف و نماز آن کافى است.
(714)س
- زنى به حساب شناسنامه، بیش از پنجاه سال شمسىدارد و یک سال و نیم خون
ندیده است، ولى در عرفات خون مىبیند، بنابراین آیا در یائسگى او مىتوان
تردید داشت یا نه، و وظیفه او چیست؟
ج - اگر اطمینان دارد که پنجاه سال قمرى او تمام شده و سیده نیست، حکم مستحاضه را دارد.
(715)س - آیا نماز و طواف، براى زن مستحاضه یک حکم دارند یا هر کدام از طواف و نماز، جدا و مستقل هستند؟
ج - یکى محسوب مىشوند.
(716)س
- زنى بعد از وقوفین حیض مىشود، با مصرف قرص، خون قطع مىگردد و اعمال را
انجام مىدهد ولى بعد از آن لک مىبیند، وظیفه او چیست؟
ج - اگر خون سه روز مستمر نبوده و حتّى در باطن فرج هم قطع شده حیض نبوده است و با انجام وظیفه مستحاضه، عمل او صحیح است.
(717)س - زنى در حال طواف، مستحاضه قلیله مىشود، وظیفه او چیست؟
ج
- اگر بعد از تمام شدن سه دور و نیم بوده پس از تجدید وضو و تطهیر بدن و
لباس، طواف را تمام کند، و اگر قبلاً بوده پس از تجدید وضو و تطهیر، آن را
اعاده نماید.
(718)س - زن مستحاضهاى بعد از غسل و وضو مشغول طواف مىشود، در اثناء طواف لک مىبیند، وظیفه او چیست؟
ج - اگر خون او مستمر است و به وظیفه عمل کرده با تحفّظ از خروج خون چیزى بر او نیست، و در غیر این صورت حکم حدث جدید را دارد.
(719)س
- زنى به تصوّر این که پاک شده است، طواف انجام مىدهد و در اثناء سعى
متوجّه مىشود که هنوز پاک نشده است، آیا سعى او نیز باطل است، و اگر بعد
از سعى متوجّه شد چگونه است؟
ج
- در فرض اوّل سعى را قطع کند و پس از پاک شدن از حیض، طواف و نماز را
اعاده کند، و سپس سعى را انجام دهد و در فرض دوم نیز اعاده طواف و نماز
لازم و اعاده سعى مبنى بر احتیاط است.
(720)س
- زن مستحاضه که باید غسل کند و وضو بگیرد و با این کار فاصلهاى بین
اعمال پیش مىآید که شاید طولانى هم باشد، مثلاً باید برود منزل غسل کند و
برگردد، آیا این فاصله اشکال ندارد؟
ج - در صورتى که از بیرون آمدن خون تحفّظ کند یک غلس و وضو براى طواف و نماز آن کافى است.
(721)س
- زن مستحاضه که باید براى نماز و طواف یک غسل کند طبق وظیفهاش غسل کرد و
یا وضو گرفت و طواف را شروع کرد، بین طواف، نماز ظهر شروع شد، نماز را
خواند، و با همان طهارت اوّل، بعد از نماز، طواف را ادامه داد، آیا طوافش
صحیح است؟
ج
- در صورتى که تحفّظ کند و خون خارج نشود با همان غسل و وضو طواف را ادامه
دهد در صورتى که قطع طواف بعد از سه دور و نیم بوده، و اگر قطع طواف قبل
از سه دور و نیم بوده باید طواف را دوباره بجا آورد.
(722)س - زنى که حیض نمىشود ولى هر دو ماه یک بار، دو سه روزى لک و ترشّحات مىبیند، وظیفهاش چیست؟
ج - اگر خون استمرار تا سه روز ندارد ولو به این نحو که پس از خارج شدن تا این مدّت باطن فرج آلوده باشد، حکم استحاضه را دارد.
(723)س
- هرگاه زن قُرَشیه پس از شصت سال، و غیر قرشیه پس از پنجاه سال، چند روز
متوالى خون ببیند که همه به اوصاف حیض باشد در طوافها و نماز چه کند؟
ج - حکم مستحاضه را دارد، و حکم حیض بر خون مزبور مترتّب نیست، حتّى در صورت توالى یا داشتن صفات.
(724)س
- زنهایى که براى جلوگیرى از قاعدگى از قرص استفاده مىکنند که موقع طواف
گرفتار حیض نباشند و ایّام عادت ممکن است یک یا دو لکّه کمرنگ ببیند، آیا
این خون استحاضه حساب است یا خون قروح و جروح، و در هر صورت به طواف ضرر
مىزند یا خیر؟
ج
- حکم استحاضه را دارد و باید به وظیفه مستحاضه عمل کنند، و اگر در اثناء
طواف لکّه دیده تفصیلى بین ماقبل از تمام شدن سه دور و نیم و مابعد آن هست
که در مناسک ذکر شده است.
(725)س - شخصى غسل مس میّت به گردنش بوده ولى بعد از اعمال حج متذکّر مىشود، وظیفه او چیست؟
ج
- اگر بعد از مس میّت غسل جنابت کرده باشد - چون جنب هم بوده یا بعداً جنب
شده - غسل جنابت کفایت مىکند و عملش صحیح است، و الّا باید طواف و نماز
آن را اعاده کند.
(726)س
- مُحرمى است که مبتلا به خروج ریح است، یعنى مرتّب ریح از او جدا مىشود،
و در عرض سال شاید یکى دو ماه فى الجمله تخفیف پیدا مىکند، ولى نوعاً به
فاصله یکى دو دقیقه وضویش باطل مىشود، تکلیف چنین شخصى در طواف و نماز
چیست؟ چند وضو باید بگیرد؟
ج
- حکم مبطون را دارد. و على اىّ حال چنانچه نتواند در اثناء طواف وضو
بگیرد یا حرجى باشد اکتفا به یک وضو براى طواف کافى است، ولىاگر بتواند
ولو با حمل آب در اثناء طواف وضو بگیرد واجب است تجدید وضو کند، و همچنین
است حکم در نماز طواف، و بنابر احتیاط واجب مبطون در طواف نایب هم بگیرد.
(727)س
- مدّتى است که به علّت ابتلا به بیمارى و در اثر عمل جرّاحى هنگام خروج
مدفوع احساس نمىکنم و از کیسه مخصوص استفاده مىکنم، البته براى وضو و
نماز وظیفهام مشخّص و معیّن است، که بدان عمل مىکنم، ولى چون سال آینده
به امید خدا تصمیم دارم خانه خدا را زیارت کنم، مستدعى است در رابطه با
انجام مراسم حج، تکلیف شرعى بنده را مرقوم فرمایید؟
ج
- اگر در طواف و نماز آن، رعایت وظیفهاى که براى وضو و نماز دارید،
بنمایید، عمل حج شما صحیح است، اگرچه بنابر احتیاط واجب مبطون در طواف باید
نایب هم بگیرد.
(728)س
- شخصى عمل جرّاحى انجام داده است، و فعلاً کیسه اى بسته است که بول او
قطره قطره در آن کیسه مىریزد، لکن نه از مجراى بول بلکه از موضع جرّاحى که
در پهلو قرار دادهاند، آیا این شخص حکم مسلوس را دارد؟
ج - حکم مسلوس را دارد.
(729)س
- کسى نیّت طواف را در دل گذرانده و به قصد طواف حرکت مىکند، مقدارى که
مىآید گمان مىکند نیّت طواف را باید به زبان بگوید، لذا بر مىگردد و
نیّت را با زبان مىگوید و طواف را از نو شروع مىکند، آیا طوافش صحیح است
یا خیر؟
ج - طوافش صحیح است.
(730)س
- به خاطر اهمّیت زیادى که در اعمال حج داده مىشود، و به خصوص در طوافها و
نماز آن، غالباً یک عملى را به عنوان احتیاط و رجاء چندین بار بجا
مىآورند ولو این که عمل نزد خودشان نقصى ندارد، البته به حدّ وسواس هم
نمىرسد، آیا این گونه تکرار در اعمال، اشکالىدارد؟
ج - وسواس همین است، و نباید به وسوسه اعتنا شود، بلى انجام عمل احتیاطى بدون وسوسه مانع ندارد.
(731)س
- کسى به جهتى طواف یا سعیش قطع مىشود و به جلو مىرود، مىخواهد از
همانجا که قطع شده شروع کند ولى در اثر ازدحام نمىتواند خود را به آنجا
برساند و در مُحاذى آنجا به طرف چپ یا راست قرار مىگیرد، آیا مىتواند از
مُحاذى جایى که قطع شده شروع کند، یا باید همان نقطه باشده
ج - لازم نیست همان نقطه باشد، بلکه مُحاذات کافى است، و باید طواف تکمیل شود.
(732)س - قِران در طواف آیا طواف را باطل مىکند یا خیر؟
ج - قران در طواف کراهت دارد و موجب باطل شدن نمىشود.
(733)س
- آیا یک شوط و دو شوط طواف هم استحباب دارد، یا باید طواف هفت شوط باشد، و
اگر کسى گمان داشت که مستحب است و بعد از هفت شوط طواف واجب، یکى دو شوط
طواف مستحبى بجا آورد و بعد، نماز طواف را خواند، آیا طوافش اشکالى دارد؟
ج - استحباب آن ثابت نیست، ولى طواف مزبور صحیح است.
(734)س - معیار در کثیر الشّک بودن در طواف چیست؟
ج - عرفى است.
(735)س
- طواف کردن در محدوده 26/5 ذراع، و نماز خواندن پشت مقام هر چه نزدیکتر
به مقام، آن طورى که در مناسک بیان شده است، گویى نزد آنان بدعت است، آیا
باید همان گونه که آنان در خارج از حد طواف مىکنند و دور از مقام نماز
مىخوانند، انجام شود؟
ج - چنین چیزى نیست، و باید به وظیفه عمل شود.
(736)س - در مواردى که باید طواف و سعى را اتمام و اعاده کرد، بفرمایید که ترتیب هم لازم است یا نه؟
ج - در چنین مواردى اعاده کفایت مىکند هرچند که اگر بخواهد عمل به احتیاط کند اوّل اتمام کند و بعد اعاده نماید.
(737)س
- کسى که در سعى یا طواف عمره تمتّع یا عمره مفرده، نیاز به نایب پیدا
کرده است، آیا نایب باید در حالى که مُحرم است، نیابت کند یا خیر؟ بر فرض
عدم لزوم احرام آیا باید با لباس احرام طواف کند یا در لباس مَخیط هم جایز
است؟
ج - هیچ یک از احرام یا لباس احرام در نایب لزوم ندارد.
(738)س - شخصى مسلوس است، براى طواف و نماز آن، وظیفه او چیست؟
ج
- اگر وقتى دارد که بتواند طواف و نماز را با وضو انجام دهد باید آن وقت
را انتخاب کند و طواف و نماز را با وضو و بدن پاک بجا آورد و بقیه اعمال را
بعد از آن اتیان نماید، و اگر چنین وقتى ندارد در صورتى که مشقّت نداشته
باشد براى هر بار که حدث از او صادر شود یک وضو بگیرد و اگر مشقّت دارد
براى طواف یک وضو و براى نماز هم یک وضو بگیرد و در هر دو صورت احتیاطاً
نایب هم بگیرد.
(739)س - آیا در مواردى که طواف و نماز باید اعاده شود لازم است با لباس احرام باشده
ج - لازم نیست، ولى در بعضى صور که علّت بطلان فراموشى نبوده محرم است و باید از محرّمات احرام پرهیز کند.
(740)س
- هرگاه مُحرم لباس احرام را کنار بگذارد و با لباس دوخته اعمال عمره را
از طواف و سعى انجام دهد، جهلاً یا عمداً، آیا طواف و سعى او صحیح است؟ و
عمره او مُجزى است یا نه؟
ج - طواف و سعى مزبور صحیح، و عمره مذکور مُجزى است، هرچند که در صورت عمد گناه کرده و کفّاره دارد.
(741)س
- هرگاه مُحرم به احرام عمره تمتّع، جنب باشد و آب براىاو ضرر دارد یا آب
ندارد و یا وقت عمره مىگذرد، آیا طواف و نماز با تیمّم کافى و مجزى است؟
یا باید نایب هم بگیرد؟
ج - نایب گرفتن لازم نیست.
(742)س - آیا حجاب زن در طواف مثل حجاب او در نماز است یا فرق مىکند؟
ج - فرق مىکند، و در طواف باید صورت باز باشد ولى در نماز جایز است باز باشد یا پوشیده شود.
(743)س
- اگر مقدارى از موهاى سر زن یا جاهاى دیگر بدن او که باید در حال طواف
بپوشاند ظاهر باشد، آیا به طواف او ضرر مىرساند یا نه؟ و اگر با ظاهر بودن
موى سر طواف را انجام دهد طواف او باطل است یا نه؟
ج - طوافش صحیح است هرچند گناه کرده است.
(744)س
- شخصى در عمره تمتّع طواف را تمام کرده است، ولىمىگوید دلچسب نشد لذا
یک طواف دیگر بدون خواندن نماز طواف اوّل بجا مىآورد و نماز و سعى بجا
مىآورد و تقصیر مىکند، آیا عملش صحیح است یا نه؟
ج - عمل او صحیح است، هر چند داخل در قِران مکروه است.
(745)س - اکل و شرب در حال طواف جایز است یا نه؟
ج - مانع ندارد.
(746)س
- کسى که در حال طواف، شخصى را از روى زمین بلند مىکند، و ممکن است در
این حال گامى به طرف جلو بردارد و در این حال توجّه به طواف ندارد، در
نتیجه نمىداند که آیا مقدارى از مسافت را بدون قصد طواف آمده است یا نه،
تکلیف او چیست؟
ج - چون قصد طواف داشته تدارک لازم نیست.
(747)س
- کودک نابالغى با اذن پدر مُحرم شد و طواف را نیمه کاره به تصوّر این که
همین مقدار کافى است رها کرده و سعى را نیز از طبقه دوم انجام داده است،
تکلیف چیست؟
ج - طواف و نماز طواف و سعى و تقصیر را اعاده نماید.
(748)س
- کسى که در شوط ششم، طواف خود را رها کرد و نتوانست که ادامه دهد، و
دیگرى به جاى او بقیه را بجا آورد، و لیکن نماز طواف را خودش خوانده و
بعداً متوجّه شده است ه استراحت در خلال طواف، به طواف ضرر نمىرساند و او
با استراحت، مىتوانست خودش طواف خود را تمام نماید، اکنون تکلیف او چیست؟
ج - بقیه طواف را تمام کند و نماز را اعاده نماید.
(749)س
- شخصى طواف خود را به هم مىزند و طواف دوم را شروع مىکند، آن را نیز به
هم مىزند و طواف سوم را آغاز کرده به اتمام مىرساند، وظیفه او چیست؟
ج - اشکالى ندارد و طواف سوم صحیح است.
(750)س
- اگر شخصى رکن مستجار (رکن یمانى) را یقین کرد که رکن حجر الاسود است،
لذا طواف را از مستجار به عنوان حجر الاسود شروع کرد و هفت شوط کامل بجا
آورد، بعداً فهمید که یقین او خطا بوده است، تکلیف او چیست؟
ج - طواف مزبور باطل است، و باید تدارک شود.
(751)س
- گاهى انسان شک مىکند که این شوط طوافم به هم خورد یا نه، آیا مىشود
بعد از طواف یک شوط هم به عنوان احتیاط، اضافه بر هفت شوط آورد و بعد نماز
بخواند یا خیر؟
ج
- به وسوسه نباید اعتنا کرد، و اگر قسمتى از طواف اشکال پیدا کند همان
قسمت باید تصحیح شود، و ادامه بعد از آن به قصد طواف، بدون تصحیح آن قسمت،
موجب اشکال در طواف مىشود، و با آوردن یک شوط بعد از طواف احتیاطاً، اشکال
رفع نمىشود.
(752)س
- شخص در حالى که مشغول طواف است در شوط پنجم یقین کرد که 5 متر در شوط
اوّل و 5 متر در شوط سوم بى اختیار طواف کرده است، تکلیف او چیست؟
ج - حرکت با فشار جمعیت مبطل طواف نیست و طوافش اشکالى ندارد.
(753)س - شرایطى که در طواف واجب، لازم الرّعایه است آیا در طواف مستحبّى نیز معتبر است یا نه؟
ج - ظاهر آن است که آنچه در مناسک استثنا نکرده معتبر است.
(754)س
- در طواف مستحبّى زنان مىدانند که به بدن مردان نگاه مىکنند و احیاناً
هم در بین فشار مردان قرار مىگیرند، از نظر شرع اشکال ندارد؟
ج - اگر اختیاراً نگاه به نامحرم نکنند اشکال ندارد، ولى در ازدحام بهتر است مراعات کنند. و در هر صورت طواف صحیح است.
(755)س - آیا در طوافهاى مستحبّى هم ختنه شرط است یا نه؟
ج - بلى شرط است.
(756)س
- مُحرم وارد مکّه شد، آیا مىتواند قبل از اعمال عمره تمتّع یا قبل از
اعمال عمره مفرده، و همچنین پس از مُحرم شدن به احرام حج تمتّع و قبل از
رفتن به عرفات، طواف مستحبّى بجا آورد یا خیر؟ و اگر بجا آورد به عمره و
حجّش ضرر مىزند یا نه؟
ج - احوط ترک طواف مستحبّى است در فرض سؤال، ولى به عمره و حج ضرر نمىزند.
(757)س - آیا مىشود هر شوط از طواف مستحب را به نیّت یکىاز مؤمنین بجا آورد، یا باید مجموع هفت شوط را براى یک نفر بجا آورد؟
ج - نیابت در یک شوط صحیح نیست، ولى مىتواند مجموع را به نیّت چند نفر انجام دهد.
(758)س - آیا جایز است طواف مستحبّى را خارج از حدّ طواف واجب بجا آورد یا نه؟
ج - جایز نیست مگر در مورد ضرورت و ازدحام جمعیت و از این جهت با طواف واجب فرقى نمىکند.
(759)س - اگر حاجى از منى برگشته و هنوز طواف واجب را بجا نیاورده است، آیا مىتواند طواف مستحبّى بجا آورد یا نه؟
ج - احوط آن است که تا اعمال واجب را انجام نداده، طواف مستحبّى نکند.
آداب و مستحبّات طواف
در حال طواف، مستحب است بگوید:
«اَللّهُمَّ
إنِّی أسألُکَ بِاسْمِکَ الَّذی یُمشى بِهِ عَلى طَلَلِ الماء، کَما
یُمشى بِهِ عَلى جُدَدِ الأَرضِ وَ أَسألُکَ بِاسمِکَ الَّذی یَهتَزُّ
لَهُ عَرشُکَ وَ أَسألُکَ بِاسمِکَ الَّذی تَهتَزُّ لَهُ أقْدامُ
مَلائکَتِکَ وَ أَسألُکَ بِاسمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ مُوسى مِن جانِبِ
الطُّورِ، فاسْتَجَبتَ لَهُ وَ ألقَیتَ عَلَیهِ مَحَبَّةً مِنکَ وَ
أَسألُکَ بِاسمِکَ الَّذی غَفَرتَ بِهِ لِمُحَمَّدٍصلى الله علیه وآله ما
تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وَ ما تأخَّرَ وَ أَتمَمْتَ عَلَیهِ نِعمَتَکَ
أنتَفعَلَ بِی کَذا وَ کَذا».
و بجاى کذا و کذا حاجت خود را بطلبد.
و نیز مستحب است در حال طواف بگوید:
«اَللَّهُمَّ إنِّی إلَیکَ فَقیرٌ و إنِّی خائِفٌ مُستَجیرٌ فَلاتُغَیِّرْ جِسمِی و لاتُبَدِّلِ اسْمِی».
و صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد به خصوص وقتى که به در خانه کعبه مىرسد. و بخواند این دعا را:
«سائِلُکَ
فَقیرُکَ مِسکینُکَ بِبابِکَ، فَتَصَدَّقْ عَلَیهِ بِالجَنَّةِ.
اللَّهُمَّ البَیتُ بَیتُکَ و الحَرَمُ حَرَمُکَ وَ العَبدُ عَبدُکَ وَ هذا
مَقامُ العائِذِ بِکَ المُستَجیرِ بِکَ مِنَ النّارِ فَأَعْتِقْنِی وَ
وَالِدَیَّ وَ أَهلی وَ وُلدِی وَ إخوانِیَ المُؤمِنینَ مِنَ النّارِ یا
جَوادُ یا کَریمُ».
و وقتى که به حجر اسماعیل رسید رو به ناودان و سر را بلند کند و بگوید:
«اللّهُمَّ
أَدْخِلنِی الجَنَّةَ و أَجِرْنِی مِنَ النَّارِ بِرَحمَتِکَ وَ عافِنِی
مِنَ السُّقمِ وَ أَوسِع عَلَیَّ مِنَ الرِّزقِ الحَلالِ وَ ادْرَأْ عَنّی
شَرَّ فَسَقَةِ الجِنِّ وَ الإنسِ وَ شرَّ فَسَقَةِ العَرَبِ و العَجَمِ».
و چون از حجر بگذرد و به پشت کعبه برسد بگوید:
«یا
ذَا المَنِّ وَ الطَّولِ یا ذَا الجُودِ وَ الکَرَمِ إنَّ عَمَلِی ضَعِیفٌ
فَضاعِفْهُ لِی وَ تَقَبَّلْهُ مِنّی إنَّکَ أنْتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ».
و چون به رکن یمانى برسد دست بردارد و بگوید:
«یا
اللَّهُ یا وَلیَّ العافِیَةِ و خالِقَ العافِیَةِ و رازِقَ العافِیَةِ وَ
المُنعِمُ بِالعافِیَةِ وَ المَنّانُ بِالعافِیَةِ وَ المُتَفَضِّلُ
بِالعافِیَةِ عَلَیَّ وَ عَلى جَمیع خَلْقِکَ یا رَحمنَ الدُّنیا وَ
الآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُما صَلِّ على مُحَمَّدٍ و آل محمّد وَ ارْزُقنَا
العافِیَةَ و دَوامَ العافِیَةِ و تَمامَ العافِیَةِ وَ شُکرَ العافِیَةِ
فی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ یا أرحَمَ الرَّاحِمینَ».
پس سر به جانب کعبه بالا کند و بگوید:
«اَلحَمدُ
للَّهِ الَّذِی شَرَّفَکِ وَ عَظَّمَکِ وَ الحَمدُ للَّهِ الَّذِی بَعَثَ
مُحَمَّداً نَبِیّاً وَ جَعَلَ عَلیّاً اِماماً اَللّهُمَّ اهْدِ لَهُ
خِیارَ خَلْقِکَ وَ جَنِّبْهُ شِرارَ خَلْقِکَ».
و چون میان رکن یمانى و حجر الاسود برسد بگوید:
«رَبَّنا آتِنا فی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ».
و در شوط هفتم وقتى به مستجار رسید مستحب است دو دست خود را بر دیوار خانه بگشاید و شکم و روى خود را به دیوار کعبه بچسباند و بگوید:
«اللَّهُمَّ البَیتُ بَیتُکَ وَ العَبدُ عَبدُکَ وَ هذا مَکانُ العائِذِ بِکَ مِنَ النَّارِ».
پس به گناهان خود اعتراف نموده و از خداوند عالم آمرزش آن را بطلبد که ان شاء اللَّه تعالى مستجاب خواهد شد، بعد بگوید:
«اللَّهُمَّ
مِنْ قِبَلِکَ الرَّوحُ وَ الفَرَجُ وَ العافِیَةُ اللَّهُمَّ اِنَّ
عَمَلی ضَعِیفٌ فَضاعِفْهُ لی وَ اغْفِرْ لی مَا اطَّلَعتَ عَلَیهِ مِنِّی
وَ خَفِیَ عَلى خَلقِکَ أستَجِیرُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ».
و آنچه خواهد دعا کند، و رکن یمانى را استلام کند و به نزد حجر الأسود آمده و طواف خود را تمام نموده و بگوید:
«اللَّهُمَّ قَنِّعْنی بِما رَزَقتَنِی وَ بارِک لِی فِیما آتَیْتَنِی».
و براى طواف کننده مستحب است در هر شوط ارکان خانه کعبه و حجر الاسود را استلام نماید و در وقت استلام حجر بگوید:
«أمانَتِی أدَّیْتُها وَ میثاقِی تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِی بِالمُوافاةِ».