هدر اصلی سایت

شرایط وجوب حج

 مناسک حج‏

حج یکى از ارکان دین است و وجوب انجام آن بر هر مکلّفى که شرایط را دارا باشد ضرورى دین بوده و انکار آن موجب کفر است، و ترک حج با اقرار به وجوب آن یکى از گناهان کبیره به شمار مى‏رود. خداوند متعال در قرآن مجید مى‏فرماید:

«وَ لِلَّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیُّ عَنِ الْعالَمینَ»

 ترجمه: «و بر عهده مردم است که براى خدا حج خانه‏اش را انجام دهند، البته براى کسانى که استطاعت رفتن داشته باشند. و هرکس کفر ورزد (از رفتن امتناع کند) پس خدا از همه بى‏نیاز است».

(سوره آل عمران: آیه 97).

 

شیخ کلینى‏قدس سره به طریق معتبر از امام صادق‏علیه السلام روایت کرده که فرموده‏اند:

«هر کس از دنیا برود و بدون اینکه حاجتى ضرورى داشته یا بیمار باشد یا آنکه پادشاهى مانع او شود، حَجّةالاسلام را بجا نیاورد به دین یهود و نصارا از دنیا رفته است».

(وسائل الشیعه، ج‏11، ص30، ح‏1).

 

و در حدیثى معتبر، زُراره از امام باقرعلیه السلام روایت کرده که فرموده‏اند:

«پایه‏هاى اسلام بر پنج چیز قرار گرفته: نماز و زکات و حج و روزه و ولایت».

(وسائل الشیعه، ج‏1، ص‏13، ح‏1)

 

 روایات بسیارى در اهمیت و جایگاه حج در دین اسلام وارد شده که در این مختصر مجال ذکر آنها نیست. و چون مستحبّات حج، بیش از آن است که در این رساله بیان شود، لذا به بیان مقدارى از آن اکتفا کرده و بقیه را به کتب مفصّله وامى‏گذاریم که بجا آوردن آنها به امید ثواب اشکالى ندارد و نظر به اینکه این مناسک براى فارسى زبانان مى‏باشد و تکلیف آنها عمره و حج تمتّع است، اکتفا به بیان احکام آنها شد. امّا در این مقام، مسائل و شرایط وجوب حَجّةالاسلام بیان مى‏شود:

 

(1)م- حَجّةالاسلام که حج واجب بر شخص مستطیع است، بیش از یک مرتبه در تمام عمر واجب نیست.

 

(2)م - وجوب حج، بعد از تحقّق شرایط استطاعت فورى است؛ یعنى واجب است در سال اوّل استطاعت بجا آورد و تأخیر آن جایز نیست و از گناهان کبیره است، و در صورت تأخیر، واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنین در سالهاى بعد.

 

(3)م - اگر رسیدن به حج بعد از حاصل شدن شرایط استطاعت، متوقّف بر مقدّماتى مانند تهیه اسباب مسافرت و گذرنامه و انتخاب کاروان و بلیط هواپیما و... باشد، تحصیل آنها واجب مى‏باشد به صورتى که در همان سال به حج برسد، و چنانچه شخص در تحصیل مقدّمات کوتاهى کند و به حج در آن سال نرسد، حج بر او مستقر مى‏شود و باید آن را بعداً بجا آورد، اگر چه از شرایط استطاعت خارج شود.

 

 شرایط وجوب حَجّة الاسلام

 با چند شرط، حج واجب مى‏شود و بدون وجود تمامى آنها حج واجب نیست.

 اوّل و دوم - بلوغ و عقل، پس بر کودک و دیوانه حج واجب نیست.

 

(4)م - اگر غیر بالغ حج بجا آورد صحیح است، هر چند از حَجّةالاسلام کفایت نمى‏کند.

 

(5)م - اگر کودک ممیّز براى حج مُحرم شود و در وقت درک مشعر الحرام بالغ باشد، کفایت از حَجّةالاسلام مى‏کند و همچنین اگر مجنون قبل از درک مشعر عاقل شود و محرم به احرام حج افراد گردد و اضطرارى عرفات را با اختیارى مشعر درک کند کفایت از حجّةالاسلام او مى‏کند.

 

(6)م - کسى که گمان مى‏کرد بالغ نشده و قصد حج استحبابى‏کرد و بعد معلوم شد بالغ بوده، حج او کفایت از حَجّةالاسلام نمى‏کند مگر در صورتى که قصد وظیفه فعلیه را نموده و آن را بر حج ندبى‏اشتباهاً تطبیق کرده باشد.

 

(7)م - براى بچّه ممیّز مستحب است حج رفتن، و صحیح است حج او اگرچه ولىّ او اذن ندهد لکن بعد از بالغ شدن اگر استطاعت داشت، باید حج برود و حج زمان کودکى کافى نیست.

 

(8)م - مستحب است ولىّ طفل غیر ممیّز، مُحرم کند او را و لباس احرام به او بپوشاند، و نیّت کند که «این طفل را مُحرم مى‏کنم براى حج» یا «این طفل را معتمر مى‏کنم به عمره تمتّع»، و اگر مى‏شود، تلبیه را تلقین کند به او، و الّا خودش به عوض او بگوید.

 

(9)م - ولىّ طفل در این امر همان ولىّ شرعى او مى‏باشد که عبارتند از پدر یا جدّ پدرى و وصىّ آنها و حاکم شرع.

 

(10)م - بعد از آنکه طفل مُحرم شد یا او را مُحرم کردند باید ولىّ، او را از محرّمات احرام باز دارد، و اگر ممیّز نیست خود ولىّ حفظ کند او را از محرّمات.

 

(11)م - اگر طفل در حال احرام صید کند کفّاره آن بر عهده ولىّ طفل است نه بر مال طفل. و اگر بقیه محرّمات احرام را مرتکب شود کفاره‏اى ندارد.

 

(12)م - گوسفند قربانى براى حج بر عهده ولىّ طفل است.

 

(13)م - تمام اعمال حج و عمره را باید ولىّ، طفل را وادار کند که بجا آورد و اگر نمى‏تواند ولىّ او به نیابت طفل بجا آورد.

 

(14)م - اگر طفل نابالغ قبل از این که در میقات محرم شود، بالغ شد حج او حَجّةالاسلام است به شرط اینکه از همانجا که محرم مى‏شود مستطیع باشد.

 

سوم - حرّیت

 

چهارم - استطاعت از جهت مال و صحّت بدن و توانایى و باز بودن راه و آزادى آن و وسعت وقت و کفایت آن.

 

(15)م - استطاعت از جهت مال یعنى داشتن زاد و راحله که توشه راه و مَرکب سوارى است و چنانچه عین آنها را ندارد کافى است چیزى مثل پول یا متاع دیگر داشته باشد که ممکن است آن را صرف در تهیّه آنها نماید و شرط است که در صورتى که قصد بازگشت داشته باشد مخارج برگشتن را نیز داشته باشد و امور دیگرى در استطاعت معتبر است که در مسائل آینده بیان مى‏شود.

 

(16)م - شرط است در وجوب حج، علاوه بر مصارف رفتن و برگشتن این که ضروریات زندگى و آنچه را در معیشت به آن نیاز دارد داشته باشد، مثل خانه مسکونى و اثاث خانه و وسیله سوارى و غیر آن در حدّى که مناسب با شأن او باشد و چنانچه عین آنها را ندارد، پول یا چیزى که بتواند آنها را تهیّه کند، داشته باشد.

 

(17)م - اگر ضروریات زندگى یا پول آنها را در حج صرف کند از حَجّةالاسلام کفایت نمى‏کند.

 

(18)م - کسى که نیاز به ازدواج دارد و از ترک آن به مشقّت زیاد یا مرض یا حرام گرفتار مى‏شود و براى آن پول لازم دارد، در صورتى مستطیع مى‏شود که علاوه بر مخارج حج مصارف ازدواج را هم داشته باشد.

 

(19)م - کسى که از دیگرى طلب دارد، و بقیه شرایط استطاعت را نیز دارا است، اگر وقت طلب او رسیده یا حال است و مى‏تواند بدون واقع شدن در حَرَج و مشقّت، آن را بگیرد، واجب است مطالبه کند و بگیرد و به حج برود، مگر مدیون نتواند بپردازد که در این صورت مطالبه لازم نیست و استطاعت حاصل نمى‏شود و همچنین اگر وقت طلب او نرسیده و مدیون بخواهد بپردازد لازم است طلبکار آن را بگیرد و مستطیع مى‏شود، ولى اگر مدیون نمى‏خواهد بپردازد، مطالبه واجب نیست، هر چند با مطالبه حاضر به پرداخت شود.

 

(20)م - اگر غیر مستطیع، مصارف حج را قرض کند و مى‏تواند بعداً به سهولت قرض را ادا کند مستطیع مى‏شود و حج او کفایت از حجةالاسلام مى‏کند. ولى قرض گرفتن در این صورت بر او واجب نمى‏باشد. امّا اگر مالى داشته باشد که فعلاً تمکّن فروش آن را ندارد ولى پس از حج مى‏تواند آن را بفروشد و قرض خود را ادا کند در این صورت قرض گرفتن واجب است و مستطیع محسوب مى‏شود.

 

(21)م - کسى که مخارج حج را دارد و بدهى نیز دارد چنانچه بدهى او مدّت دار باشد و مطمئن است که در وقت اداى بدهى، تمکّن از اداى آن را دارد، واجب است به حج برود و همچنین است در صورتى که وقت اداى بدهى رسیده، لکن طلبکار راضى به تأخیر ادا باشد و بدهکار مطمئن است که در وقت مطالبه مى‏تواند بدهى را ادا نماید و همچنین اگر بناى طلبکار بر آسان گرفتن باشد مانند مهریه زوجه، و در غیر این موارد حج واجب نیست.

 

(22)م - کسى که خمس یا زکات بدهکار است در صورتى مستطیع مى‏شود که علاوه بر آنها مخارج حج را داشته باشد.

 

(23)م - کسى که از جهت مالى مستطیع است و از جهت صحّت بدن یا باز بودن راه مستطیع نیست مى‏تواند در مال تصرّف کند و خود را از استطاعت مالى هم خارج کند ولى اگر از آن جهات هم استطاعت دارد و فقط وسایل رفتن را تهیّه نکرده یا وقت حج نرسیده نمى‏تواند خود را از استطاعت خارج کند و اگر کرد حج بر او مستقر مى‏شود و باید به هر نحو است به حج برود.

 

(24)م - اگر در سالى که استطاعت مالى دارد از جهت صحّت بدن یا باز بودن راه استطاعت ندارد و در سالهاى دیگر از آن جهات استطاعت پیدا مى‏کند مى‏تواند در مال تصرّف کند و خود را از استطاعت خارج نماید. امّا اگر رفتن به حج متوقف بر نام‏نویسى و انتظار چندین سال مى‏باشد، نام‏نویسى واجب است و نمى‏تواند با تصرف در مالش خود را از استطاعت خارج کند.

 

(25)م - کسى که استطاعت حج دارد باید خرج‏هاى مقدّماتى را از قبیل خرج گذرنامه و ویزا و ودیعه و آنچه مربوط به حج است بدهد، و این خرجها موجب سقوط حج نمى‏شود، ولى اگر استطاعت این نحو مخارج را نداشته باشد، مستطیع نیست.

 

(26)م - اگر اجرت ماشین یا هواپیما زیاد باشد یا زیادتر از حدّ معمولى باشد و همین طور قیمت اجناس در سال استطاعت زیاد باشد یا زیادتر از حدّ متعارف باشد باید حج برود، و جایز نیست تأخیر از سال استطاعت مگر آنکه به قدرى زیاد باشد که موجب حرج و مشقّت در زندگانى شود.

 

(27)م - شخص مستطیع اگر پول ندارد لکن ملک دارد باید بفروشد و به حج برود اگرچه به واسطه مشترى نداشتن به کمتر از قیمت معمولى بفروشد مگر آنکه فروش به این نحو، موجب حرج و مشقّت براى او شود.

 

(28)م - کسانى که کتب زیاد دارند و محلّ احتیاج آنها نیست و اگر زائد را بفروشند به قدر مؤونه حج مى‏شود و سایر شرایط را نیز دارا باشند واجب است به حج بروند.

 

(29)م - اگر شک کند مالى که دارد به اندازه استطاعت هست یا نه، باید تحقیق کند، و فرقى نیست در وجوب تحقیق، میان آن که مقدار مال خود یا مقدار مخارج حج را نداند.

 

(30)م - اگر نذر کند که در روز عرفه کربلاى معلّى یا یکى از مشاهد دیگر را زیارت کند اگر در موقع نذر کردن مستطیع بوده نذرش صحیح نمى‏باشد و باید به حج برود و اگر نرود حج بر او مستقر مى‏شود. امّا اگر در موقع نذر کردن مستطیع نبوده نذرش صحیح است و در صورت حاصل شدن استطاعت باید به حج برود و اگر نرفت حج بر او مستقر مى‏شود و در صورت نرفتن به حج باید به نذرش عمل کند و اگر به نذرش هم عمل نکرد کفّاره نذر را باید بدهد.

 

(31)م - اگر رفتن حج موجب ترک واجب یا فعل حرامى مى‏شود باید ملاحظه اهمّیت حج یا حرام و واجب را کرد، اگر حج اهمّیتش بیشتر است باید برود، و الّا نباید برود، لکن اگر رفت و حرامى بجا آورد یا واجبى را ترک کرد معصیت کار است ولى حج او صحیح است.

 

(32)م - اگر با اعتقاد به اینکه مستطیع نیست، قصد حج استحبابى کند و بعد معلوم شود که مستطیع بوده کفایت از حَجّةالاسلام مى‏کند.

 

(33)م - اگر شخص، زاد و راحله ندارد ولى به او گفته شد که حج بجا آور و نفقه تو و عائله‏ات بر عهده من، با اطمینان به وفا و عدم رجوع باذِل، حج واجب مى‏شود و این حج را بذلى مى‏گویند و در آن رجوع به کفایت که از شرایط وجوب است، شرط نیست، بلى اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگى یا موجب ذلّت او شود حج بر او واجب نمى‏گردد.

 

(34)م - اگر مالى که براى حج کفایت مى‏کند را به او ببخشند براى این که حج بجا آورد باید قبول کند و حج بجا آورد و همچنین اگر واهب بگوید مخیّرى بین این که حج بجا آورى یا نه. ولى اگر اسم حج را نیاورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب نیست و حج واجب نمى‏شود.

 

(35)م - باذل مى‏تواند از بذلش برگردد ولى اگر در بین راه باشد باید نفقه برگشتن او را بدهد و در جواز رجوع باذل فرقى بین قبل از احرام و بعد از احرام نمى‏باشد و در صورت رجوع باذل وجوب اتمام حج محلّ تأمّل است. امّا در زمان فعلى که معمولاً حج تحت نظر دولت و کاروانها انجام مى‏شود و در ابتداى امر هزینه‏هاى حج را از شخص دریافت مى‏کنند رجوع باذل جایز نمى‏باشد زیرا مبذول له با تصرف در مال بذل شده مالک آن شده است.

 

(36)م - پول قربانى در حج بذلى بر عهده باذل است ولى کفّارات بر عهده او نیست و اگر پول قربانى را بذل نکند حج او واجب نمى‏شود مگر در صورت وجود شرایطِ دیگرِ استطاعت.

 

(37)م - کسى که در راه حج براى خدمت اجیر شود به اجرتى که با آن مستطیع مى‏شود، حج بر او واجب مى‏شود، هر چند اجاره بر او واجب نبوده است ولى بعد از آن مستطیع مى‏شود و باید حج بجا آورد.

 

(38)م - کسى که براى نیابت از دیگرى اجیر شد و با اجرت آن مستطیع گشت در صورتى که استیجار براى سال اوّل باشد، باید حجّ نیابى‏را مقدّم بدارد و چنانچه استطاعت او تا سال بعد باقى بماند براى خودش در سال بعد حج بجا آورد. امّا اگر حج نیابى مقیّد به سال اول نباشد حجّ خودش را مقدّم بدارد در صورتى که اطمینان به انجام حج نیابى در سال آینده داشته باشد.

 

(39)م - شرط است در استطاعت که مخارج عائله‏اش را تا برگشت از حج داشته باشد هر چند عائله واجب النفقه او نباشند.

 

(40)م - شرط است در استطاعت رجوع به کفایت؛ یعنى بعد از برگشت از حج، تجارت یا زراعت یا صنعت یا منفعت ملک مثل باغ و دکان داشته باشد، به طورى که براى زندگانى به شدّت و حرج نیفتد و اگر قدرت بر کسب لایق به حالش هم داشته باشد کافى است و حتّى اگر بعد از مراجعت با وجوهى که قبل از رفتن به حج زندگى او اداره مى‏شده است زندگیش تأمین شود کفایت مى‏کند. بنابراین طلّاب و اهل علم و ساداتى که در بازگشت از حج با وجوه شرعیّه و شهریه حوزه علمیه زندگى آنها اداره مى‏شود، داراى شرط رجوع به کفایت مى‏باشند.

 

(41)م - شرط است در وجوب حج استطاعت بدنى و استطاعت از جهت باز بودن راه و استطاعت زمانى، پس بر مریضى که قدرت رفتن به حج را ندارد یا براى او حرج و مشقّت زیاد دارد واجب نیست و بر کسى که راه براى او باز نیست یا وقت تنگ است به طورى که نمى‏تواند به حج برسد نیز واجب نیست.

 

(42)م - اگر با وجود شرایط استطاعت حج را ترک کرد، حج بر او مستقر مى‏شود و باید بعداً به هر نحو مى‏تواند به حج برود، ولى در حالت حرج و مشقّت رفتن به حج بر او واجب نمى‏باشد.

 

(43)م - مستطیع باید خودش به حج برود و حج دیگرى از طرف او کفایت نمى‏کند مگر در مورد مریض یا پیر به شرحى که بعداً بیان مى‏شود.

 

(44)م - کسى که خودش مستطیع است نمى‏تواند از طرف دیگرى براى حج نایب شود یا حج استحبابى بجا آورد و اگر حج نیابى را از روى عصیان نیت کرد حجّش صحیح است و کفایت از منوب عنه نیز مى‏کند. و اگر با علم به وجوب حج، نیت حج استحبابى کند حجّش صحیح نمى‏باشد.

 

(45)م - کسى که حج بر او مستقر شد و بجا نیاورد تا فوت شد باید از ترکه او براى او حج بجا آورند و حج میقاتى کفایت مى‏کند و تا حج نیابى براى او نگیرند، ورثه نمى‏توانند در ترکه تصرّف نمایند و لازم است در همان سال فوت، حج را ادا نمایند و تأخیر از آن جایز نیست و چنانچه در آن سال استیجار ممکن نباشد مگر از بلد، لازم است از بلد اجیر بگیرند و از اصل ترکه خارج مى‏شود و همچنین اگر در آن سال از میقات نتوانند اجیر بگیرند مگر به زیادتر از اُجرت متعارف، لازم است اجیر بگیرند و تأخیر نیندازند و اگر وصى یا وارث اهمال کنند و تأخیر بیندازند و ترکه از بین برود ضامنند، بلى اگر میّت ترکه نداشته باشد یا مقدار آن به اندازه حج نمى‏رسد، بر وارث حج او واجب نمى‏شود.

 

مسائل متفرّقه استطاعت

(46)م - اگر زنى شوهرش از دنیا برود و در حیات شوهرش استطاعت مالى نداشته باشد و بعد از مردن او از ارث شوهر، استطاعت مالى پیدا کند ولى از جهت مرض نتواند به حج برود در صورتى که مرض او به نحوى است که قدرت بر رفتن به حج ندارد، مستطیع نشده و حج بر او واجب نیست و همچنین اگر بعد از مردن شوهر، شغل یا زراعت یا صنعتى‏که بتواند بعد از برگشتن از حج، زندگى خود را اداره کند، نداشته باشد مستطیع نمى‏شود هر چند ارثى که برده براى رفتن به حج و برگشتن کافى باشد.

 

(47)م - زنى که مهریه‏اش وافى براى مخارج حج هست و آن را از شوهر خود طلبکار است اگر شوهرش تمکّن از اداى آن را ندارد، زن حقّ مطالبه ندارد و مستطیع نیست، و اگر تمکّن دارد و مطالبه آن براى زن مفسده‏اى ندارد، با فرض این که شوهر نفقه و مخارج زندگى زن را مى‏دهد لازم است زن، مهریه را مطالبه کند و به حج برود. و چنانچه براى او مفسده دارد، مثل اینکه ممکن است مطالبه به نزاع و طلاق منجر شود، مستطیع نشده است.

 

(48)م - با وجوه شرعیه مثل سهم امام و سهم سادات، چنانچه بعنوان شهریه یا خدمات دینى از طرف حاکم شرع به او داده شده مستطیع مى‏شود و حج او کفایت از حَجّةالاسلام مى‏کند.

 

(49)م - اگر کسى منزل گران قیمتى دارد و در صورتى که آن را بفروشد و منزل ارزان‏تر بخرد، با تفاوت قیمت آن بتواند به حج برود، چنانچه منزلى که دارد زائد بر شئون او نباشد لازم نیست آن را بفروشد و با این فرض مستطیع نیست و اگر زائد بر شئون او باشد و در فروش آن و تبدیلش به مشقت نمى‏افتد، با داشتن سائر شرایط مستطیع محسوب مى‏شود و باید به حج رود و حکم همچنین است اگر وسیله نقلیه گران قیمتى یا مانند آن را داشته باشد.

 

(50)م - کسى که از راه کسب یا غیر کسب، مخارج رفتن و برگشتن حج را دارد و بعد از برگشتن از حج مقدارى از مؤونه زندگى خود را از درآمد کسب مثل منبر و بقیه را از شهریه‏اى که از وجوه شرعیه است تأمین مى‏کند، مستطیع محسوب مى‏شود.

 

(51)م - اگر کسى زمین یا چیزى دیگرى را بفروشد که منزل مسکونى تهیّه کند در صورت نیاز به منزل مسکونى مستطیع نمى‏شود، هر چند پولى که به دست آورده براى مخارج حج کافى باشد. اما اگر فعلاً قصد خرید خانه ندارد یا تهیه نکردن خانه موجب مشقت در زندگى او نمى‏شود باید به حج رود و مستطیع محسوب مى‏شود.

 

(52)م - اگر شخص از سالهاى قبل مستطیع بوده و فعلاً مسافرت با هواپیما به جهت کسالت براى او مقدور نباشد و غیر از هواپیما وسیله دیگرى براى او فراهم نباشد نمى‏تواند نایب بگیرد و باید در وقت تمکّن به حج برود و اگر متمکّن نشد تا فوت شد، باید از ترکه او براى او حج نیابتى بگیرند و در همین صورت اگر در حال حیات امید به تمکن از حج ندارد مى‏تواند در حال حیاتش نائب بگیرد.

 

(53)م - هرگاه زنى با کسب مى‏تواند مخارج خویش را متکفّل شود و مخارج حجّش را نیز دارد و در صورت رفتن او به حج، شوهرش براى مخارج به زحمت مى‏افتد اگر به زحمت افتادن شوهر موجب حرج براى زن نباشد مستطیع است و باید به حج برود و به زحمت افتادن شوهر مانع استطاعت زن نمى‏شود و رضایت شوهر و اجازه او در انجام حَجّةالاسلام شرط نمى‏باشد.

 

(54)م - کسى که در محلّ خودش مستطیع نیست واجب نیست به حج برود هر چند استطاعت حج میقاتى را داشته باشد، ولى اگر رفت و وقتى به میقات رسید استطاعت حج از آنجا را با همه شرایط دیگر داشت، مستطیع مى‏شود و کفایت از حَجّةالاسلام مى‏کند، زیرا استطاعت حج براى او از مکان فعلى او حساب مى‏شود نه از شهرش.

 

(55)م - کسى که بعد از استطاعت مالى بدون تأخیر، سعى در رفتن به حج داشته و در قرعه کشى شرکت نموده و از جهت این که قرعه به نامش اصابت نکرده نتوانسته به حج برود مستطیع نشده و حج بر او واجب نیست ولى اگر مسامحه کرد و تأخیر نمود و در سالهاى بعد در قرعه کشى‏شرکت کرد، حج بر او مستقر شده است هر چند قرعه به نام او اصابت نکند.

 

(56)م - کسى که براى حج نیابتى، اجیر شده و بعد در همان سال استطاعت مالى پیدا کرده چنانچه براى حج در آن سال اجیر شده باشد باید حج نیابتى را بجا آورد و اگر استطاعت او باقى ماند، حج خودش را در سال بعد انجام دهد.

 

(57)م - در حصول استطاعت فرقى نیست بین این که در اشهر حج؛ یعنى شوّال و ذیقعده و ذیحجّه مال پیدا کند یا قبل از آن، بنابراین اگر استطاعت مالى پیدا شود و استطاعت بدنى و سایر شرایط موجود باشد نمى‏تواند خود را از استطاعت خارج کند، حتّى در اوائل سال و قبل از ماه‏هاى حج.

 

(58)م - خدمه کاروانها که وارد میقات مى‏شوند و تمکّن از بجا آوردن حج را دارند و خدمت آنها مانع از بجاآوردن حجّشان نمى‏شود مستطیع هستند و باید حَجةالاسلام بجا آورند و کفایت از حج واجب آنان مى‏کند، و چنانچه سایر شرایط را ندارند به مجرّد امکان حج، براى آنان استطاعت حاصل نشده است و حج آنان استحبابى است و چنانچه بعداً استطاعت پیدا کردند باید حج واجب را بجا آورند، و حکم روحانى کاروان نیز همین است لکن اگر بعد از مراجعت از مکّه نیاز به شهریه حوزه دارند مستطیع نمى‏شوند.

 

(59)م - روحانیون و پزشکان یا کسان دیگرى که با مأموریت به میقات آمده‏اند و مأموریت آنها مانع از بجاآوردن حجّشان نمى‏شود مستطیع شمرده مى‏شوند و واجب است حَجّةالاسلام بجا آورند هر چند که لازم است مأموریت خود را نیز انجام دهند.

 

استفتائات استطاعت‏

(60)س - کسى در مدینه مریض شده (سکته کرده) و فعلاً در بیمارستان است و دکترها گفته‏اند که باید تا دو هفته استراحت کند، آیا بعد از مدّت استراحت در صورتى که حمل او براى انجام دادن اعمال مشکل باشد اگر او را به مکّه ببرند وظیفه این شخص چیست؟

ج - اگر سال اوّل استطاعت او است و قدرت اعمال، حتّى به نحو اضطرارى را ندارد، از استطاعت افتاده و حج بر او واجب نیست ولى براى دخول مکّه باید مُحرم شود و با انجام اعمال عمره مفرده ولو اضطرارى آن، از احرام خارج مى‏شود، و چنانچه سال اوّل استطاعت او نباشد و حج بر او مستقر شده اگر مأیوس از خوب شدن باشد باید نایب بگیرد که برایش عمره و حج تمتّع انجام دهد و خودش براى دخول مکّه مُحرم شود و عمره مفرده به طورى که ذکر شد بجا آورد، و چنانچه براى‏این شخص انجام اعمال حج تمتّع ممکن باشد ولو به نحو اضطرار و انجام اضطرارى اعمال، لازم است مُحرم شود و هر مقدار از اعمال را که مى‏تواند ولو با کمک گرفتن از دیگرى انجام دهد، و هر مقدار را که نمى‏تواند، نایب بگیرد ولى در وقوفین، گرفتن نایب کافى نیست.

 

(61)س - کسى که احتمال مى‏دهد حجّى که در سالهاى قبل انجام داده صحیح نبوده یا مستطیع نبوده است و فعلاً شرایط استطاعت را دارد و بخواهد احتیاط کند، حج را به چه نیّتى بجا آورد؟

ج - مى‏تواند قصد ما فى الذمّه یعنى قصد امتثال مطلق امرِ متوجّه به او را کند و مى‏تواند قصد حَجّةالاسلام احتیاطاً نماید.

 

(62)س - شخصى که حج واجب خود را انجام داده است، آیا مى‏تواند آن را به قصد ما فى الذمّه اعاده کند؟

ج - مانع ندارد ولى اعاده حج کفایت از اجزاء - در صورت صحّت حج سابق و بطلان اجزاء - نمى‏کند و باید خود آن جزء تدارک شود.

 

(63)س - کسى که با وجود تقلید صحیح قبلاً به حج مشرف شد و چون رجوع به کفایت را مجتهد او، شرط استطاعت نمى‏دانسته حَجّةالاسلام قصد نموده و بجا آورده است با این که رجوع به کفایت نداشته است، فعلاً همه شرایط استطاعت براى او موجود است آیا باید حج سابق را اعاده کند یا خیر؟

ج - اعاده لازم نیست.

 

(64)س - شخصى بعد از انجام عمره تمتّع مریض شد و از انجام حج منصرف شد و به ایران رفت و در مکّه کسى را وکیل کرده که براى فراغ ذمّه او اقدام نماید، وظیفه در این مورد چیست و آیا محرّمات احرام بر چنین شخصى چه وضعى دارد؟

ج - در فرض مسأله، وکیل گرفتن بى فایده است و چنانچه سال اوّل استطاعت او بوده است و در اثر مرض، از قدرت انجام حج افتاده باشد در این صورت وجوب حج بر او موقوف است به بقاء استطاعت تا سالهاى بعد ولى در صورتى که سال اوّل استطاعت نبوده و حج بر او از قبل واجب بوده است چنانچه مأیوس از خوب شدن باشد باید در همان سال یا سال بعد براى حج و عمره تمتّع نایب بگیرد، و در صورتى که مأیوس از خوب شدن نباشد نایب نمى‏تواند بگیرد و باید خودش حج و عمره تمتّع را مجدّداً انجام دهد، و در هر صورت فعلاً از احرام خارج و محرّمات احرام بر او حلال شده است.

 

(65)س - در حال حاضر که هر کسى بخواهد حج مشرف شود باید قبلاً براى ثبت‏نام و مقدّمات حج اقدام نماید، اگر کسى ثبت‏نام کرد ولى‏نوبت او را براى چند سال دیگر اعلام نمودند، اگر قبل از رسیدن آن نوبت، از راه دیگر وسیله رفتن براى او فراهم شود و پول قرض کرد و به مکّه رفت، آیا حج او حَجّةالاسلام است یا خیر؟

 ج - اگر اداى قرض به سهولت براى او امکان دارد و به مشقّت نمى‏افتد مستطیع مى‏باشد و حج او حَجّةالاسلام مى‏باشد.

 

(66)س - اگر کسى به خیال این که استطاعت دارد به قصد عمره تمتّع مُحرم شد و به ترتیب، کلّیه اعمال حج تمتّع حَجّةالاسلام را انجام داد و بعد از تمام شدن اعمال معلوم شد که مستطیع نبوده است، بفرمایید احرام و اعمال گذشته‏اش چگونه است، و نسبت به آینده اگر مستطیع شد، آیا حَجّةالاسلام بر او واجب است یا نه؟

 ج - همه اعمالش صحیح بوده و حَجّةالاسلام مى‏باشد.

 

(67)س - کسى خیال مى‏کرد مستطیع نیست، به نیّت استحباب مُحرم شد و اعمال عمره تمتّع را انجام داد، بعد در مکّه پرسید، معلوم شد مستطیع بوده است، آیا مجدّداً باید به نیّت وجوب، مُحرم شود یا کافى است؟

ج - کفایت مى‏کند.

 

(68)س - شخصى براى زیارت سوریه ثبت‏نام کرده است و فعلاً سه هزار روپیه به دست آورده است و خرج حج بیت اللَّه هم همین مقدار مى‏شود، آیا رفتن حج واجب است یا مى‏تواند به زیارت سوریه برود؟

ج - اگر سایر شرایط استطاعت را داشته باشد باید به حج برود.

 

(69)س - در قباله‏هاى کنونى براى ازدواج، مبلغ زیادى نوشته مى‏شود، آیا زنى که مى‏خواهد ازدواج کند طبق برنامه مذکور واجب الحج مى‏شود یا خیر؟ ضمناً مشخّص فرمایید مبلغ چه قدر باشد بهتر است؟

ج - اگر بدون مفسده بتواند مهر را بگیرد و به حج برود مستطیع است، و مهر السّنة بهتر است و استحباب دارد.

 

(70)س - اگر پدرى بعد از ثبت‏نام براى حج، فوت کرده است و چند پسر دارد، و اجازه حج به یکى از پسران داده مى‏شود آیا در چنین موردى‏استطاعت طریقى براى کدام حاصل مى‏شود؟

ج - با فرض وجود سایر شرایط استطاعت، به هر کدام اجازه داده شود مستطیع مى‏شود.

 

(71)س - پدرى براى حج ثبت‏نام کرده است و در وصیّتش گفته است که برایش حج مستحبّى بجا آورند، و پسر بزرگتر چون دیده خودش استطاعت بدنى و مالى دارد، و فقط استطاعت طریقى نداشته که آن هم با فوت پدر برایش حاصل شده به نیّت خود حج را انجام داده، نه به نیابت از پدر، آیا حج او صحیح است یا نه؟ چون استطاعت طریقى نداشته مگر از طریق نیابت؟

ج - فرض مزبور نیابت نیست، و حج خودش صحیح و مُجزى است.

 

(72)س - مسلمین بعضى از کشورهایى که حکومتشان غیر اسلامى است، اگر بخواهند حج بروند باید مبلغ زیادى به آن حکومت کمک کنند و قهراً این پول براى تقویت چنین حکومتى مصرف مى‏شود، در صورتى که راه منحصر به این کار باشد آیا اوّلاً حج بر چنین اشخاصى‏واجب است یا نه؟ و ثانیاً اگر این مقدار پول را بدهند و به حج بروند از حَجّةالاسلام کفایت مى‏کند یا نه؟

ج - آنچه ذکر شد موجب سقوط حج نمى‏شود و حجّى که بجا مى‏آورند حَجّةالاسلام است.

 

(73)س - زنى براى حج ثبت‏نام کرده است، ولى شوهرش که او هم استطاعت داشته به عللى ثبت‏نام ننموده است، آیا زن مى‏تواند شرعاً نوبت خود را به شوهرش بدهد - به این امید که در آینده هر دو با هم ثبت‏نام نمایند - یا نه؟

ج - اگر زن مستطیعه است نمى‏تواند نوبت خود را به شوهرش بدهد ولى اگر نوبت را به او داد حج شوهر صحیح است.

 

(74)س - من با داشتن مبالغى قرض و گرفتن یک ماه حقوق قبل از پرداخت آن، موفّق به سفر حج شدم، با توجّه به اینکه شخص طلبکار از این سفر حج کاملاً راضى و به پولش احتیاج ندارد، آیا این حج واجب محسوب مى‏شود یا نه؟

ج - اگر استطاعت مالى از براى شما محقّق بوده، در فرض مزبور حج شما صحیح و حج واجب محسوب است، به شرط آنکه امکان اداى بدهى‏بعداً به سهولت براى شما فراهم باشد. ولى اگر با قرض براى حج استطاعت مالى پیدا کرده‏اید، چنانچه پرداخت آن به سهولت امکان‏پذیر است حج شما حج واجب محسوب مى‏شود.

 

(75)س - اگر کسى مستطیع شد، آیا مى‏تواند مال خودش را به پدر یا مادر ببخشد و خرج سفر حج ایشان نماید، و اگر چنین کرده است، تکلیفش چیست؟

ج - اگر شخصاً مستطیع است باید حج بجا آورد، و با بخشش پول به والدین، تکلیف از او ساقط نمى‏شود، و در صورتى که با بخشش پول به والدین نتواند حج واجب بر خود را بجا آورد بخشش جایز نیست، اگرچه صحیح است و باید حج خود را به هر نحو که مى‏تواند بجا آورد.

 

(76)س - اشخاصى که در وقت اسم نویسى براى حج، استطاعت مالى دارند و از طرف دولت براى پنج سال یا بیشتر اسم مى‏نویسند، اگر مسامحه کردند و ننوشتند و بعد از مدّت پنج سال مردند یا از استطاعت مالى افتادند، فقط ترک واجب کرده‏اند یا اینکه حج هم بر آنان مستقر است؟

 ج - اگر احتمال عقلائى دهند که قرعه در همان سال اوّل به نامشان بیرون مى‏آید لازم است شرکت کنند، و اگر شرکت نکردند باید به حج بروند، و حکم کسى را دارند که حج بر او مستقر است.

 

(77)س - اینجانب با شرایط زیر طبق قرعه کشى سازمان حج و زیارت ان شاء اللَّه در سال آینده عازم بیت اللَّه الحرام هستم:

1- هزینه کامل زیارت خود و همسرم از پول مُخَمَّس تهیّه شده است.

2- معلّم آموزش و پرورش بوده و حقوق مستمر در حدّ معمول زندگى‏با قناعت را دریافت مى‏دارم.

3 - فاقد مسکن و اتومبیل شخصى بوده و در هر شهرى که شاغل باشم، مستأجر هستم.

4 - وسایل زندگى را در حدّ معمول دارا مى‏باشم.

با توجّه به شرایط فوق و شبهاتى که نسبت به وجوب حج و عدم آن از اطراف، القا مى‏شود آیا حج اینجانب و همسرم از حج واجب کفایت مى‏کند یا خیر؟

ج - در فرض مذکور حج بر شما و همسرتان واجب است.

 

(78)س - اگر شخصى مستطیع بود و در رفتن به حج مسامحه کرد تا نوبت او از دست رفت، حال که اسم نمى‏نویسند آیا با واسطه و سفارش در ایران یا خارج از ایران و با صرف مبالغى زیاد، جایز است به حج مشرف شود یا خیر؟ زیرا در غیر این صورت سالها فریضه او تأخیر مى‏افتد و خوف این را دارد که خداى ناکرده از تارکین حج به حساب آید؟

ج - باید به هر نحو هست و موجب عسر و حرج نباشد و بر خلاف مقرّرات جمهورى اسلامى‏نیست به حج مشرف شود.

 

(79)س - شخصى قبلاً حج بر او مستقر نشده، امّا در موقع ثبت‏نام جهت حج تمتّع، مستطیع بوده و ثبت‏نام نموده، ولى بعداً از نظر مالى‏محتاج شده و احتیاج به پول سپرده شده در بانک را دارد، بفرمایید مى‏تواند پول را پس بگیرد یا خیر؟ و چنانچه در سال اوّل یا سالهاى بعد قرعه به نام او اصابت کند، فرق دارد یا نه؟

ج - با فرضى که ذکر شده مستطیع نیست و مى‏تواند پول را بگیرد، و فرق ندارد.

 

(80)س - پدرم در سال 1360 براى زیارت خانه خدا مستطیع شد و در سال 1362 جهت زیارت خانه خدا به مکّه مشرّف شد، ولى بعد از احرام بستن، بین راه سکته و فوت کرد و هیچ گونه عملى را انجام نداد، آیا حج به گردنش مى‏باشد یا خیر؟

ج - اگر بعد از دخول حرم مرده، حج از او ساقط شده است، و اگر قبل از دخول حرم فوت کرده، در صورتى حج واجب نیست که سال اوّل استطاعت او باشد.

 

(81)س - شخصى دارایى او مقدارى وجه نقد است که از اصل ملک و خانه که ارث از پدرش به او رسیده مى‏باشد به اضافه این که یک باب منزل مسکونى هم دارد، اکنون که نامبرده در اثر سانحه‏اى از دنیا رفته است، داراى یک همسر و دو بچّه صغیر مى‏باشد که معاش آنان از درآمد همین املاک مذکور تأمین مى‏شود، آیا شخص مُتوَفى مستطیع بوده یا خیر؟ و در صورت وجوب حج، آیا حج بَلَدى گرفته یا میقاتى کفایت مى‏کند؟ و آیا مى‏شود مخارج حج از کلّ ترکه پرداخت گردد؟

ج - چنانچه شخص متوفى در حال حیات خرج رفت و برگشت خود و نفقه عیالاتش را داشته و در برگشتن هم درآمد لایق به حال خود و خانواده را داشته و مى‏توانسته به مکّه برود و تأخیر انداخته و یا اگر نمى‏توانسته خودش به مکّه رود تمکّن مالى براى گرفتن نائب را داشته، در این دو صورت مستطیع بوده، و چنانچه وصیّت نکرده حج میقاتى از اصل ترکه خارج مى‏گردد.

 

(82)س - شخصى که حج بجا آورده، لکن چون اِمرار معاش او از وجوه و امثال آن بوده و آن زمان نیز متذکّر مسأله مربوط به عدم استطاعت چنین شخصى نشده و گمان کرده که حج واجب خود را انجام داده است، پس از آن و در حال استطاعت قطعى نیابتاً حج بجا آورده است، آیا حج نیابتى وى صحیح است یا باید پس از انجام حج واجب مستقرّ خودش، نیابت را تکرار کند؟

ج - حج اوّل ایشان حج واجب بوده و کفایت از حَجّةالاسلام مى‏کند و حج نیابتى ایشان نیز صحیح است.

 

(83)س - کسى که واجب الحج بوده از پاکستان عازم حج شد و در مدینه منوّره بیمار گردید و در حال بیمارى به طرف مکّه رهسپار شد و در بیمارستان مکّه قبل از حج وفات نمود، تمام داراییش در وقت فوت، مقدارى پول و قطعه زمینى در پاکستان بوده است، با توجّه به اینکه پول موجودش براى نیابت حج او کفایت نمى‏کند، آیا ورثه‏اش باید زمین را بفروشند و برایش نایب بگیرند، و یا اینکه با فوت او حج ساقط مى‏شود؟ اجرکم على اللَّه.

ج - اگر با احرام عمره تمتّع داخل مکّه شده و پیش از انجام یا اکمال اعمال عمره یا بعد از انجام آن فوت نمود، همان مقدار عمل او مُجزى و حج از او ساقط است، ولى اگر بدون احرام عمره وارد مکّه شد و در آنجا فوت نمود، در صورتى که حج بر او قبلاً مستقر بوده، باید از اصل ترکه او برایش نایب بگیرند و حج میقاتى کفایت مى‏کند.

 

(84)س - اینجانب در موقع ازدواج، یک سفر حج به زوجه‏ام وعده داده‏ام. ادایش چگونه مى‏باشد؟

ج - اگر مجرّد وعده بوده است، لازم نیست اداى آن. و اگر بعنوان مهریه یا شرط ضمن عقد قرار داده شده باید به آن عمل کند.

 

(85)س - اینجانب که به علّت کهولت سن و بالا بودن قند خون و امراض دیگر قادر به انجام فریضه حج نمى‏باشم، آیا مى‏توانم نیابتاً از طرف خود کسى را حج بفرستم یا خیر؟

ج - اگر قبلاً از جمیع جهات مستطیع بوده‏اید، و لیکن اقدام بر انجام حج نکرده‏اید و در نتیجه حج بر شما مستقر شده و فعلاً در اثر پیرى یا بیمارى که امید خوب شدن نباشد تمکّن از سفر حج ندارید، واجب است کسى را نایب بگیرید تا براى شما حج بجا آورد.

 

(86)س - شخصى پدرش وصیّت کرده است که فرزندش از جانب او حج بجا آورد، بعد از مرگ پدر، فرزند مستطیع مى‏شود. آیا لازم است حج خود را بر حج پدر مقدّم بدارد، و اگر حج خود را مقدّم بدارد آیا صحیح است یا نه؟

ج - در صورتى که استطاعت پسر از مال الاجاره حاصل شده باشد، لازم است سال اوّل بعد از فوت پدر حج نیابى براى پدر انجام دهد. و در غیر این صورت باید براى خودش حج کند. و در صورت اوّل اگر براى‏خودش حج بجا آورد صحیح است، گرچه در مخالفت اجاره معصیت کرده است. ولى در صورت دوم اگر حج نیابى بجا آورد صحیح است هرچند بخاطر تأخیر حج خودش معصیت کرده است، و حج بر خودش مستقر مى‏شود که باید به هر نحو شده در سال بعد اتیان کند و اگر بجا نیاورد در سالهاى بعد با مراعات فوراً ففوراً انجام دهد. و باید معلوم باشد که مجرّد وصیّت به حج بدون استیجار فرزند، نیابت را بر او واجب نمى‏کند هر چند وصیّت را قبول کرده باشد. بنابراین در فرض استطاعت، فرزند بعد از فوت پدر بدون مال الاجاره حج نیابتى پدر باید براى خودش حج بجا آورد و نیابت صحیح نیست.

 

(87)س - خانم خانه دارى که حج بر او واجب شده است و شوهرش اجازه مسافرت به تنهایى را نمى‏دهد و مى‏گوید چون براى حج اسم مرا ننوشته‏اى من هم اجازه نمى‏دهم، وظیفه‏اش چیست؟ و آیا بدون اجازه شوهر مى‏تواند به حج برود یا نه؟

ج - در سفر حج واجب، براى زن اجازه شوهر شرط نیست و زن باید حج واجب خود را بجا آورد ولو این که شوهر او راضى به مسافرت او براى‏حج نباشد.

 

(88)س - شخصى طبق وصیّت پدر که پول به حساب سازمان حج واریز کرده است به نیابت او به مکّه آمده در حالى که خودِ فرزند نیز استطاعت مالى داشته است آیا به نیابت پدر حج بجا آورد، یا حج خود را انجام دهد؟

ج - حج خود را انجام دهد و براى پدرش نائب بگیرد و در صورت عدم نائب براى پدرش به نیابت از پدرش حج را بجا آورد.

 

(89)س - شخصى به جز براى هَدى، استطاعت حج را دارا است، آیا حج براى او واجب است؟

ج - بلى مستطیع است و پول هَدى، جزء استطاعت نیست.

 

(90)س - شخصى قدرت مسافرت حج را ندارد و از قادر شدن بعد هم مأیوس است و استطاعت مالى هم ندارد، اگر به او بذل نفقه حج نمایند آیا باید قبول کند و نایب بگیرد یا اینکه قبول واجب نیست، و نیز اگر او را مهمان کنند، حج واجب مى‏شود تا استنابه کند یا خیر؟

ج - در فرض مرقوم حج واجب نیست.

 

(91)س - اگر در میقات مستطیع شد و حَجّةالاسلام بجا آورد، مُجزى است یا نه؟ و آیا در فرض مسأله، رجوع به کفایت، شرط است یا نه؟

ج - اگر مستطیع شده مُجزى است ولى رجوع به کفایت شرط است، یعنى در برگشت از حج زندگى او به سختى کشیده نشود.

 

(92)س - شخصى که استطاعت رفتن به حج را پیدا کرده، آیا مى‏تواند پول حج را به مصرف لازمى در غیر مؤونه خود و افراد واجب النفقه‏اش خرج کند و خود را از استطاعت بیندازد؟ مثلاً آیا مى‏تواند در شرایط کنونى کشور، خرج جبهه کند؟

ج - مستطیع باید به حج برود، و دادن پول در مصارف مذکور کافى از حج واجب نیست، و اگر خرج کند و از استطاعت بیفتد، باید به هر نحو هست، به حج برود.

 

(93)س - در مواردى که نهاد یا ارگانى فردى را به حج مى‏فرستد، بدون اینکه ملزم باشد کارى انجام دهد، آیا از موارد حج بذلى است یا خیر؟ و قبول آن واجب است؟

ج - با فرض مشروعیت آن، بدون تعهّد به هیچ کارى، حکم حج بذلى دارد.

 

(94)س - مقدارى پول دارم که براى رفت و آمد به سفر مکّه کافى‏است، ولى هنوز از طرف دولت جمهورى اسلامى وقت براى ثبت‏نام اعلام نشده است، آیا نگهدارى آن پول لازم است، و من مستطیع هستم؟

ج - اگر سایر شرایط را دارید و در همین سال هم ثبت‏نام مى‏شود، باید ثبت‏نام کنید و یا اینکه از راه آزاد بدون ثبت‏نام مى‏توانید به حج روید. و در غیر این دو صورت مستطیع نیستید و نگهدارى پول لازم نیست.

(95)س - همسر شهیدى که داراى دو بچّه چهار ساله مى‏باشد و عملاً سرپرستى این دو بچّه را دارد و به عنوان خانواده شهید قرعه حج هم به نام او درآمده است، آیا مشار الیها مى‏تواند که مخارج را از مال این دو صغیر بردارد و مناسک حج را انجام دهد یا خیر؟

ج - نمى‏تواند مصارف حج را از اموال صغیر بردارد.

 

(96)س - کسى که چهار پسر دارد و زن براى همه شان گرفته است، و خرج سالانه خود را هم دارد و قرض هم ندارد، و با پسرانش درآمدشان یک جا است، الآن خرج دو نفر را دارند که به حج بروند، آیا حج واجب است یا نه، و اگر واجب شده است آیا تنها بر پدر واجب شده یا بر پسر هم واجب شده است، و اگر بر پسر هم واجب شده است کدامشان حقّ اولویت را دارند؟

 

ج - کسى که از مال خودش به مقدار حج دارد و مى‏تواند به مکّه برود و بعد از برگشت، زندگى لایق شأنش را داشته باشد مستطیع است و باید حج برود. بنابراین در فرض سؤال اگر همه شرکاء در مقدار مالى که کفایت براى حج دو نفر مى‏کند شریکند به نحوى که سهم هر یک به اندازه مخارج یک حج نمى‏شود بر هیچکدام حج واجب نمى‏باشد.

 

(97)س - کسى که واجد شرایط حج باشد و نوه‏اى دارد که شرعاً و عرفاً به زن احتیاج دارد که اگر زن نگیرد به حرام مى‏افتد، آیا کدام مقدّم است و وظیفه پدربزرگ چیست، ازدواج براى نوه‏اش یا حج؟

ج - حج خودش مقدّم است مگر این که ازدواج نوه از مخارج عرفى او محسوب شود و نتواند هم براى او ازدواج کند و هم به مکّه برود.

 

(98)س - اینجانب با داشتن استطاعت مالى و هفتاد و دو سال سن، چون معتاد به خوردن تریاک هستم طبق مقرّرات کشورى، اداره بهداشت از رفتن حج جلوگیرى مى‏کند، از نظر شرع تکلیف حج چیست؟

ج - اگر قبلاً مستطیع بوده‏اید و با امکان، حج نرفته‏اید، حج بر شما مستقر شده است، و اگر قبلاً استطاعت نداشته‏اید در فرض مذکور مستطیع نیستید، مگر آنکه بتوانید، ولو با ترک تریاک، تحصیل اجازه کنید و به مکّه بروید.

 

(99)س - آیا از منافع خمس و زکات، کسى مستطیع مى‏شود یا نه، و آیا خمس و زکات جزء ترکه میّت است یا نه؟

ج - چنانچه به عنوان مصرف از طرف ولىّ امر به او داده شده، مالک شده و جزو ترکه او محسوب است، و از منافع آن هم با وجود سایر شرایط، مستطیع مى‏شود.

 

(100)س - هرگاه کسى سرمایه یا ابزار کار دارد که اگر مقدارى از آن را بفروشد مى‏تواند با آن زندگى کند بدون زحمت، و با تفاوت آن قادر بر حج است آیا این شخص مستطیع است؟

ج - با وجود سایر شرایط مستطیع است.

 

(101)س - شخصى باغى دارد که چند سال است درآمدى نداشته، امّا از نظر قیمت براى سفر حج کافى بوده، صاحب باغ عرفاً اطمینان دارد وقت باغ ثمر بدهد او هم از کار افتاده و باید از درآمد باغ امرار معاش نماید، آیا این شخص مستطیع است؟

ج - اگر تمکّن از امرار معاش به غیر از درآمد آن باغ نداشته باشد مستطیع نیست.

 

(102)س - شخصى که بعد از عمره تمتّع دیوانه شده، آیا لازم است که او را براى حج محرم کنند و وظیفه چیست؟

ج - لازم نیست، و بر دیوانه تکلیفى نیست.

 

(103)س - اگر دختر بچّه سه ساله را مادرش در سفر مکّه معظّمه همراه ببرد، و در میقات نیّت احرام و تلبیه را از جانب دخترش انجام بدهد، و در طواف عمره و سعى بین صفا و مروه و طواف زیارت و طواف نساء و وقوف عرفات و مشعر و منى، مادر از طرف دختر نیّت نموده و خود دختر را طواف و سعى و توقّف بدهد و آنچه از اعمال حج که دختر قادر نیست مادرش از جانب او انجام دهد، آیا آن دختر بعد از بلوغ و رشد مى‏تواند شوهر نماید یا خیر؟

ج - با فرض این که تمام اعمال را مطابق وظیفه انجام داده‏اند از احرام خارج شده و مى‏تواند شوهر کند.

 

(104)س - اگر اطفال غیر ممیّز - پسر یا دختر - را پدر و یا مادر در سفر مکّه معظّمه همراه ببرند آیا واجب است که پدر یا مادر در صورت تمکّن اطفال، خود اطفال را وادار به انجام اعمال حج و عمره و طواف نساء نمایند و یا خود پدر و مادر و یا نایب ایشان اعمال عمره و حج و طواف نساء را از جانب اطفال بجا آورند و اگر هیچ کدام کارهاى مذکور فوق را پدر و مادر و اطفال عملى نکنند آیا این طفل بعد از بلوغ و رشد مى‏توانند ازدواج کنند و یا باید به مکّه بروند و عمره و حج و طواف نساء را انجام دهند و بعد، ازدواج نمایند، و یا تنها طواف نساء بر گردن آنان است؟

ج - بر ولىّ طفل واجب نیست او را مُحرم کند یا از طرف او حج انجام دهد، ولى اگر او را مُحرم کرد باید وظایف و اعمال را مطابق وظیفه اى که در مناسک و در رساله ذکر شده است انجام دهند، وگرنه در بعض صور، طفل در احرام باقى مى‏ماند و تا تدارک نکند نمى‏تواند ازدواج نماید.

 

(105)س - اوّلاً با وجود دین چه مقدار پول براى استطاعت کافى‏است؟ و ثانیاً در صورتى که پول باشد لیکن به علّت بیمارى قلب، مقامات پزشکى سازمان حج و زیارت، تشرّف را خالى از خطر ندانسته و تجویز ننمایند، آیا بایستى یک نفر براى حج اعزام گردد؟

ج - شما اگر قبل از آن که استطاعت پیدا کنید مریض شده‏اید که قدرت رفتن به مکّه را از جهت مرض نداشته‏اید، مستطیع نشده‏اید و نایب گرفتن لازم نیست، و نیز استطاعت مالى در صورتى موجود است که پول به مقدار رفتن و برگشتن داشته باشید و پس از برگشت، امکان پرداخت دین به سهولت براى شما باشد.